embrace fog [آغوش مه] - YUNA_vale - Wattpad

Story cover for embrace fog [آغوش مه] by YUNA_vale_

embrace fog [آغوش مه]

Reads 48
Votes 8
Parts 3

Reads 48
Votes 8
Parts 3

Mature

1 new part

embrace fog of taekook vkook آغوش اس بی تهکوک تی درام رمزآلود سداند عاشقانه غمگین فانتزی فیک فیکشن مبهم مه مینی ویکوک کوکوی

«می‌دونی، ماه کوچولوی من...
فرشته‌ها وقتی گریه می‌کنن، اشکاشون توی تاریکی می‌درخشه...
و هر اشک، یه ستاره می‌سازه.
می‌گن هر ستاره می‌تونه یه روز به عمر کسی اضافه کنه...
ولی من... من فقط تماشا کردم.
تماشا کردم که چطور ستاره ها یکی یکی از آسمون رها میشن 
من هر شب دست دراز کردم تا ستاره های جدید رو بچینم تو آسمون ولی آسمون همیشه یه نفس دورتر بود. 
و حالا... حالا دارم یاد می‌گیرم که بعضی آدم‌ها،
برای چیدنِ ستاره‌ها به دنیا نیومدن...
اونا فقط باید زیر نورشون بمیرن.»

_____________________

مینی فیک✨

کاپل:  تهکوک 
ژانر: درام _ عاشقانه _ فانتزی _غم انگیز _ سد اندAll Rights Reserved

embrace fog of taekook vkook آغوش اس بی تهکوک تی درام رمزآلود سداند عاشقانه غمگین فانتزی فیک فیکشن مبهم مه مینی ویکوک کوکوی

Table of contents

3 parts

Sign up to add embrace fog [آغوش مه] to your library and receive updates

or

Content Guidelines

You may also like

ll KookV ll by llAlourall

☁️داستان های کوتاه کوکوی☁️ Ganer : Romance , AU , fakechat , SMUT

༺𝑭𝒐𝒓 𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌༻ by _SilverMoon_m

چرا باید ویکوک شیپر باشیم ؟ امممم... نمیدونم... پس بیا باهم بریم بوکو بخونیم تا بفهمیم :)

My Sin by Bitamoosavi

Vkook [completed] -من از ماشینت سواری گرفتم کیم... -میتونستی با صاحبش انجام بدی جعون... ... -ازت خواستم بمونی... -اره ازم خواستی... اما قرار نیس خواسته هاتو براورده کنم... ... دو نفر... از دو خانواده ی متفاوت... پشت نقاب سادگیشون یه شیطان پرورش دادن... اما خب... کسی یادش نبود... اون دو شیطان هرشب باهم... میرقصن... ▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎ کاپل: تهکوک___سپ___نامجین و... ژانر:هیجانی___عاشقانه___روزمره___+۱۸___اسمات___کمی بی دی اس ام( اما نه برای کاپل اصلی) (هر روز اپ میشه) ▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎ 《ایده برگرفته از فیلم اسپانیایی گناه من》...برخی اتفاقاتِ خیلییییی کم تا حدودی شبیه فیلمه ولی ۹۰ درصد از اتفاقات هم تخیل خود نویسندست... ▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎ 🥇 tae 🥇 taekook *_*

Blue anemone_شقایق آبی by user45867888

ژانر : امگاورس _ کیوت _عاشقانه ❤️‍🔥💓 کاپل :kookv💫 وضعیت :پایان یافته

𝐈 𝐜𝐚𝐧 𝐨𝐧𝐥𝐲 𝐬𝐚𝐲 :) l̷m̷ s̷o̷r̷r̷y̷ h̷o̷n̷e̷y̷ by namjin_emmaa

_ فقط یک چیز میتونم بگم :) متاسفم عسلم _ زندگی همیشه پایدار نیست... زندگی تهیونگ همیشه پایدار بود اونم به روی خوبش.. خانواده پولدار و عالی و جفت جنتلمن و زیبا... اما وقتی خانواده شو از دست داد الفاش کنارش بود... اما...دقیقا پنج سال از زندگی مشترک شون گذشته بود و روزی که توله خودشو الفاشو به دنیا اورد زندگیش از پایداری خارج شد... دیگه قرار نبود هیچ وقت خوشحال باشه :) ژانر : امگاورس - امپرگ - انگست - سد اند 🍓 پارت ها زیاد بلند نیستن پس نگران تعداد نباشید 🍓 وضعیت : پایان یافته کاپل اصلی : کوکوی نویسنده : 🪄 Mirai 🔮

MR CHEF «AU» by hope7_81

[پایان یافته] چی می‌شه اگر جونگ‌کوک‌ بفهمه رستورانی که سر‌آشپز مورد علاقه‌اش توش کار می‌کنه، دنبال یک گارسون می‌گرده؟ ژانر: عاشقانه، کمدی کاپل: ویکوک نویسنده: 🐿️ این فیک‌چت در چنل ویکوک چایلد کاملاً آپ شده و اگه خواستید می‌تونید از اونجا هم بخونیدش @Vkookchild9597

"HALF BROTHER" by asaltito

برادر ناتنی بعد از اینکه مادر تهیونگ خانواده‌ و پسره 17 ساله‌شو ترک کرد، پدرش تصمیم گرفت برای بار دوم عاشق بشه و با زنی ازدواج کنه اون زن، پسری 10 ساله به اسم جونگکوک داشت؛پسری شیرین دوست داشتنی! اون زن و بچه تبدیل به بزرگ‌ترین دلگرمی برای اون پدر و پسر شدن؛ مخصوصا جونگکوک، اون پسر کوچولو تبدیل شد به تمومه دلخوشیه تهیونگ؛ زمانی رسید که تهیونگ توی سن 22 سالگی برای ادامه تحصیل به خارج رفت و جونگکوک کوچولوشو با احساساته مخفیش تنها گذاشت و حالا تهیونگ بعد از پنج سال برگشته اما... ° ° ° کاپل اصلی=تهکوک کاپل دوم=یونمین فیکچت،اسمات،عاشقانه،رومنس پایان یافته ...

Deadly Ballet | باله‌مرگ | Vkook by haana707

༺ Deadly Ballet (کامل شده) بـالـریـن کـو؛ هنـرآمـوزی کـه با طـراحی اجرایـی از جنـس عشـق و گنـاه، قـراره بـرای اجـرای اکتبـر، بـه روی صحـنه بـره. اجـرایـی کـه مسیـر بـازگشـت افسـانه‌ی بـالـه، "کـیـم تـهـیونـگ" رو پـس از سـال‌هـای طـولانی، همـوار مـی‌کنه . . "تصمیم گیرنده‌ی بدنِ یک بالرین، توی جمجمه‌ش نیست جونگکوک، فرمان از ماهیچه‌ های بدنه! و می‌دونی مهمترین ماهیچه‌ی بدن چیه؟ قـلـب! " . "-جیمین. -بله؟ -ازم بپرس جونگکوک کجاست. -چی؟! -مگه به گوشی جونگکوک زنگ نزدی؟ پس ازم بپرس جونگکوک کجاست! -خب... جونگکوک کجاست؟ -توی بغلم خوابیده." . ┊Genres: Romance, Drama, Smut, Angst ┊Couples: Vkook, Hopemin ┊Writer: Hana (@VKballet) ┊«این فیکشن ژانر فلاف و فضای ملایم و یکنواختی نداره» .

Cover up by doneial

"هیونگ...نا-نامجون هیونگ...نفس نمیکشه!" "چی؟" نامجون به قدری سریع سرش رو چرخوند که احساس کرد گردنش رگ به رگ شده. " چی داری میگی؟" چشمای تهیونگ به بزرگ‌ترین حد خودشون رسیده بود. لب‌هاش با ناباوری از هم فاصله گرفته بودن و یادش رفته بود چه جوری باید نفس بکشه. "مُرده." تنها جمله‌ای بود که از زبون پسر خارج شد و بعد اتاق جوری تو سکوت فرو رفت که انگار زمان از حرکت ایستاده. • داستانِ یه بحرانِ ناگهانی، و جوری که دوتا پسر دبیرستانی باهاش برخورد میکنن.•

Amygdala by itsme_victor

❗در حال ادیت❗ _نبینم بغضتو قلبِ هیونگ . با قلبی پر از درد لبخند زدم +چیزی نیست هیونگ ، از خوشحالیه ___________________________________________ عشق یک طرفه همیشه دردناکه ؛ ولی از اون دردناک تر دل باختن به کسیه که تورو برادر کوچکتر خودش میدونه ، اینکه مجبوری تظاهر کنی که تنها عشق برادرانه بینتون در جریانه ؛ اینکه مجبوری "هیونگ" صداش بزنی . و اینه داستان عشق من به پسر عموم ، تهیونگ . ___________________________________________ Main couple : Taekook | Vkook Secondary couple : yoonmin Genre : Romance , angst , action , smut Start : 2023 summer End : No one knows Author : Victor

You may also like

Slide 1 of 10

ll KookV ll cover

༺𝑭𝒐𝒓 𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌༻ cover

Blue anemone_شقایق آبی cover

𝐈 𝐜𝐚𝐧 𝐨𝐧𝐥𝐲 𝐬𝐚𝐲 :) l̷m̷ s̷o̷r̷r̷y̷ h̷o̷n̷e̷y̷ cover

MR CHEF «AU» cover

"HALF BROTHER" cover

Deadly Ballet | باله‌مرگ | Vkook cover

ll KookV ll

☁️داستان های کوتاه کوکوی☁️ Ganer : Romance , AU , fakechat , SMUT