CWTCH | KOOKMIN
  • Reads 189
  • Votes 70
  • Parts 5
  • Reads 189
  • Votes 70
  • Parts 5
Ongoing, First published Jan 06
زندگی حوالیِ سادگی.
جمله ای که از یه جایی به بعد شد سازنده‌ی زندگیش!
با وجود اینکه خودش این سادگی رو انتخاب کرده بود، چی میشه اگه دیگه نخواد تو این سادگی سِیر کنه و ادامه‌ش بده؟ یا اگه بخواد تو پیچیدگی و چالش، دست و پا بزنه و از کجا معلوم حتی شاید غرق بشه؟
با کار کردن، با درگیری، با انجام دادن کار موردعلاقش،
با شروع عشق...
کلمه پر احساسی که بعد از گذشته تاریکش دیگه اونو لمس نکرد حتی هیچ حسی به این کلمه هم نداشت. ولی حالا قلبش طلب عشق کرده بود؟ یا طلب احساسات صمیمانه؟
و تا به الان کی تونسته در جواب قلبش حرفی بزنه؟


📦Name : CWTCH   
📦Genre : Angst /Romance /Smut  
📦 Couple : #Kookmin #HopeV
📦Writer : #Hilda (Atiye)
All Rights Reserved
Sign up to add CWTCH | KOOKMIN to your library and receive updates
or
#150kookmin
Content Guidelines
You may also like
Im sorry by fanfiction_fantsy
7 parts Complete
پارک جیمین، پسری که تو خانواده‌ی مافیا به دنیا اومده و بازیچه‌ی دست انتقام دایی و پدرش می‌شه. اما درست وقتی که بهش دستور می‌دن جئون جونگ‌کوک رو بکشه، ورق برمی‌گرده و همه چیز عوض می‌شه! بخش‌هایی از داستان🥹👇🏻 "یا اون اسلحه‌ی کوفتیت رو برمی‌داری و مثل همیشه کلک جئون جونگ‌کوک رو می‌کنی یا با خواهرت خداحافظی می‌کنی و تا آخر عمرت با عشق قدیمیت به خوبی و خوشی زندگی می‌کنی!" •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° "_کارت و جبران کن جیمین. جیمین که هنوز شکه بود گفت: _چه...چجوری؟ جونگ‌کوک از پنجره‌، نگاهش رو به دریای متلاطم دوخت و گفت: _سه ماه دیگه، ۱۴ فوریه باهام بیا سر قرار. درست همون روزی که ترکم کردی!" •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° "سرش رو توی موهای لطیف دوست پسرش فرو برد و عطرش رو با تمام‌ وجودش نفس کشید. دستش رو نوازش وار روی کمرش کشید و گفت: _جیمین من تنهات نمی‌زارم. جیمین دست‌هاش رو دور جونگ‌کوک حلقه و با تمام زوری که داشت بغلش کرد. سرش رو تو سینه‌اش قایم کرد و گفت: _من هنوز کامل حرفم و نزدم جونگ‌کوک، انقدر زود تصمیم نگیر‌. جونگ‌کوک چونه‌اش رو، روی سر جیمین گذاشت و
Echo(kookmin) by Parihalsey
19 parts Ongoing
«اِکو» تکرار! تکرارِمرگِ وجودِ بی تکرارش تو لحظات متوالیِ زندگیش،هیچوقت تکراری نمیشد! از تمام عالم، یه فضای کوچیک به اندازه آغوش "اون" رو می خواست و همون براش ممنوعه ترین بود. . . . . . نفس عمیقی کشیدو با صبوری و صدای آروم تری ادامه داد. -مثل همیشه با هم حلشون میکنیم پس ازم فاصله نگیر!دور نشو!فرار نکن! مهم نیست اون مشکل کوفتی چیه با من ازش عبور میکنی. شمرده شمرده ادامه داد -من...ازش...عبورت...میدم. دستشو کشید و دوباره سمت حموم رفتن.اینبار مقاومت نکرد،صدای غر زدنشو در حالی که دمای آب و تنظیم می کرد می شنید،اجازه داد وان پر بشه. . . . . . قطره های عرق روی ستون فقراتش سر می خوردن.فشار عصبی داشت از پا درش میاورد اما تغییری توی صورتش ایجاد نکرد.به صورتش خیره شد. -می دونی در آخر به اینجا میرسی ولی هر دفعه تکرارش میکنی. "عوضی"خطاب بهش،تو دلش گفت. سعی کرد صداش نلرزه. +و هر بار به این نتیجه میرسیم که من راست می گفتم.غیر از این بوده؟ کمی روی مبلش جا به جا شد و به نشونه نه سر تکون داد. -حرفات دلیل خوبی برای اعتماد کردن نیست پارک. با دست به خودش اشاره کرد. +بدنم چطور؟اون می تونه دلیل خوبی باشه. نگاهی به سرتا پاش انداخت. -باید ببینم... با اشارش،افرادش به سمتش اومدن.ناخداگاه دستاشو مشت کرد و محکم ایستاد.چرا عادت نمی کرد؟چرا نجات
You may also like
Slide 1 of 10
Im sorry cover
Kookmin (my half brother)2 cover
🚷 MY RED BALLERINA🚷 cover
جيتني مثل الشروق اللي محى عتم الليالي cover
LOTUS(فصل دو) cover
Echo(kookmin) cover
𝑴𝒚 𝒘𝒆𝒓𝒆𝒘𝒐𝒍𝒇 𝒅𝒂𝒅𝒅𝒊𝒆𝒔🐺🪽 cover
i,m jimin. cover
son of the DEVIL (فرزندان شیطان) cover
Ọkara efu | ( آکانه) | VKOOK cover

Im sorry

7 parts Complete

پارک جیمین، پسری که تو خانواده‌ی مافیا به دنیا اومده و بازیچه‌ی دست انتقام دایی و پدرش می‌شه. اما درست وقتی که بهش دستور می‌دن جئون جونگ‌کوک رو بکشه، ورق برمی‌گرده و همه چیز عوض می‌شه! بخش‌هایی از داستان🥹👇🏻 "یا اون اسلحه‌ی کوفتیت رو برمی‌داری و مثل همیشه کلک جئون جونگ‌کوک رو می‌کنی یا با خواهرت خداحافظی می‌کنی و تا آخر عمرت با عشق قدیمیت به خوبی و خوشی زندگی می‌کنی!" •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° "_کارت و جبران کن جیمین. جیمین که هنوز شکه بود گفت: _چه...چجوری؟ جونگ‌کوک از پنجره‌، نگاهش رو به دریای متلاطم دوخت و گفت: _سه ماه دیگه، ۱۴ فوریه باهام بیا سر قرار. درست همون روزی که ترکم کردی!" •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° "سرش رو توی موهای لطیف دوست پسرش فرو برد و عطرش رو با تمام‌ وجودش نفس کشید. دستش رو نوازش وار روی کمرش کشید و گفت: _جیمین من تنهات نمی‌زارم. جیمین دست‌هاش رو دور جونگ‌کوک حلقه و با تمام زوری که داشت بغلش کرد. سرش رو تو سینه‌اش قایم کرد و گفت: _من هنوز کامل حرفم و نزدم جونگ‌کوک، انقدر زود تصمیم نگیر‌. جونگ‌کوک چونه‌اش رو، روی سر جیمین گذاشت و