My little rabbit Nanaz
  • Reads 62
  • Votes 7
  • Parts 2
  • Time <5 mins
  • Reads 62
  • Votes 7
  • Parts 2
  • Time <5 mins
Ongoing, First published Jan 07
جئون جونگ کوک پس از فرار از موسسه تحقیقاتی که در اونا فروخته شد، به طور تصادفی وارد چرخه گرما شد. هنگامی که نا امید شد، توسط یه مرد خوشتیپ نجات پیدا کرد. 

دو ماه بعد جونگ کوک متوجه شد که..... 


(قبل ازدواج) 


جونگکوک، اولین بارمو گرفتی میخای فقط بخاطر یه تصادف تموم شه..؟؟ 

"اقا، اون روز واقعا تصادف بود" 


تهیونگ شخص بغل کرد و گفت: " چه تصادفی باشه چه چیزی، باید با من ازدواج کنی! "


(بعد ازدواج) 


"شوهر عزیزم بزار برای اخرین بار تورو ببوسم" 


جونگ کوک دهان کمی مترومش رو پوشاند و با عصبانیت گقت: "نه برو برو...، در حالی که به شدت سرخ شده بود. 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


این داستان حاوی. 

عاشقانه•
ازدواج•
قدرت های ماوراء طبیعی•
ذکر هیولا و روح•
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کاپل: تهکوکعلی🦦
All Rights Reserved
Sign up to add My little rabbit Nanaz to your library and receive updates
or
#163تهکوک
Content Guidelines
You may also like
𝖡𝗋𝖾𝖺𝗍𝗁𝖾  | 𝖵𝗄𝗈𝗈𝗄 by fercansso
15 parts Ongoing
• همه‌ی فیکشن ها در چنل Fercansso هم قرار می‌گیرند. { نفس بکش } روانشناسی خبره به نام جئون جونگکوک در عجیب ترین حالت ممکن، رئیس کیم، صاحب شرکت لوازم ماشین آلات معروفی را در موقعیتی عجیب مشاهده میکند و اتفاقات دست به دست هم می‌دهند تا این دو، دوباره همدیگر را ملاقات کنند؛ اما این دفعه کیم تهیونگ ابعاد دیگری از شخصیت دکتر جئون را کشف می‌کند. " اقتباسی از کارکتر های سریال هانیبال" قسمتی از داستان: " چرا وارد خونه شدی؟" در حالی که پشتش به تهیونگ بود، با آرامش پرسید. پسر بزرگتر نزدیک بدن نیمه برهنه‌ی او شد زمزمه کرد: " چون دلم میخواست ببینمت. از نزدیک." جونگکوک بی اعتنا به جمله‌ی او، به سویش برگشت و نزدیک به صورتش پاسخ داد: " بهت گفته بودم نمیتونی بیای." سپس رویش را برگرداند اما تا اراده کرد که به سمت در برود، توسط دستان تهیونگ بر روی تخت افتاد. پسر بزرگتر بر رویش خیمه زد و زمزمه کرد: " واقعا اجازه نمیدی پیشت بمونم؟" جونگکوک به آرامی به او خیره شد و دستانش را به پشت گردن پسر کشید. " بهت گفتم نمیتونی، چون نردبونی زیر پنجره نبود. نگفتم اجازه نداری!" 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲: 𝙋𝙨𝙮𝙘𝙝𝙤𝙡𝙤𝙜𝙞𝙘𝙖𝙡, 𝙀𝙧𝙤𝙩𝙞𝙘, 𝙍𝙤𝙢𝙖𝙣𝙘𝙚, 𝘿𝙧𝙖𝙢𝙖, 𝙎𝙢𝙪𝙩
You may also like
Slide 1 of 10
𝐒𝐌𝐔𝐓 𝐁𝐎𝐎𝐊 cover
Homelander: New Legacy cover
Hero Hunter: Izuku Yagi [opm x mha] cover
الادعج " قاع الظلام " cover
𝙒𝙝𝙖𝙩'𝙨 𝙬𝙧𝙤𝙣𝙜 𝙬𝙞𝙩𝙝 𝙨𝙚𝙘𝙧𝙚𝙩𝙖𝙧𝙮 𝙠𝙞𝙢?! cover
𝙃𝙊𝙇𝙔 | مُقَدَس cover
Tensura: The Abyss Demon cover
𝖡𝗋𝖾𝖺𝗍𝗁𝖾  | 𝖵𝗄𝗈𝗈𝗄 cover
𝗕𝗔𝗟𝗟𝗘𝗥𝗜𝗡𝗔|kookv cover
𝑻𝒉𝒆 𝑺𝒆𝒄𝒓𝒆𝒕 𝒐𝒇 𝑬𝒗𝒊𝒍  cover

𝐒𝐌𝐔𝐓 𝐁𝐎𝐎𝐊

9 parts Ongoing Mature

𖦹𝐍𝐚𝐦𝐞: 𝐒𝐌𝐔𝐓 𝐁𝐎𝐎𝐊 𖦹𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐊𝐨𝐨𝐤𝐕/𝐕𝐊𝐨𝐨𝐤 𖦹𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐅𝐔𝐋𝐋 𝐒𝐌𝐔𝐓 𖦹𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: 𝐇𝐚𝐫𝐮 در این بوک، وان‌شات‌هایی از کاپل ویکوک یا کوکوی قرار می‌گیره. به محدودیت سنی توجه کنید عزیزانم و اگه علاقه‌ای ندارید؛ پس به‌هیچ‌وجه پارت‌ها رو باز نکنید.