فیک چت. جونگکوک از مدرسه خارج میشه و نگاهش به گروهی از رفتگرها میافته که درحال تمیز کردن گوشه و کنار خیابون هستن. مهمتر از همه، نگاهش به فرد جوانی میافته که با استرس به چوب شکستهی توی دستش نگاه میکنه. از کنارش میگذره و میره، درحالی که فکر میکنه اون رفتگر یه فرد عادیه. اما چی میشه اگه اون نارنجی پوشِ ساده، داستانهایی رو در پس خودش داشته باشه؛ داستانهایی از تجاوز، خودکشی، قتل، عذاب وجدان و آرزوهای خاک شده. آیا این سری هم یه داستان پیش میاد؟ اگه آره؛ یه داستان خوب، یا بد؟All Rights Reserved