Why?? dont you love me back - Vminkook -
  • Reads 352
  • Votes 80
  • Parts 5
  • Reads 352
  • Votes 80
  • Parts 5
Ongoing, First published Feb 03
2 new parts
چرا؟؟ پس دوستم نداری 💔

نویسنده:dastanmarz

کاپل:ویمینکوک

ژانر:عاشقانه،امگاورس،اسمات،درام

آپ:دوشنبه ها

نه خودش راضی بود بره نه الفاش 

'نباید بری

^باید برم ته،مجبورم

'مجبور نیستی،تو اون تهیونگ قدیم نیستی

^یه جوری حرف نزن انگار اون پیر مردو نمیشناسی،میدونم همونجور که من یادمه توام یادته اون روز چه اتفاقی برای امگات افتاد،پس باید برم
All Rights Reserved
Sign up to add Why?? dont you love me back - Vminkook - to your library and receive updates
or
#7vmin
Content Guidelines
You may also like
A bullet to confess💜 by 3e4p6i2d4eh
8 parts Ongoing
کوک:جیمیییییییییین نهههههههههههه راه رفته رو برگشت و بالا سر پسری که حالا تیشرت سفیدش با خون تزیین شده بود زانو زد: کوک:نه نه نه جیمین نه....... حواسی که کاملا متمرکز اخرین گانگستر شده بود با صدای داد اون کله خرگوشی و شنیدن اسم معشوقش به همراه یه نه ی بلند باعث شد که به سرعت نور سرشو به سمت دیگه بچرخونه چون محظ رضای خدا وقتی یکی یه اسم رو بلند و همراه یه نه داد میزنه قطعا اتفاقای خوبی نیوفتاده. با برگشتن سرش به سمت صدا، اون خرگوش حرافو زانو زده رو زمین کنار کسی دید که از قضا لباساش شبیه لباسای جیمینش بود. به محض درک اتفاقی که ممکنه افتاده باشه باتمام سرعت خودشو به اون بچه رسوند . با دیدن معشوقه ی زیباش که لباس سفیدش با رنگ قرمز خون رنگی شده بود حس کرد روحو از تنش جدا کردن. یونگی_من....... من دیر رسیدم. ببخشید جیمینم ببخشید..... جیمین_ن.... نه یونگی..... اینو نگو.... یونگی من باید...... یه چیزی رو بهت بگم.. یونگی_منم میخوام یه چیزی بهت بگم. با شماره ی 3 با هم میگیم. 1....2....3...دوست دارم جیمین:عاشقتم لب های خونی جیمین به اون لبخندی آراسته شد که چشماشو به دوتا حلال ماه خوشگل تبدیل میکرد و در یک لحظه انگار جهان چشماش خاموش شد. یونگی_جیمیییییییییین کاپل:یونمین، کوکوی، نامجین
Hatred  by Arghavan7982
65 parts Ongoing
+سوکجینا..... زودتر آرزو کن الان کیکت آب میشه... -خیلی خب..... هولم نکنید.... سوکجین بایه لبخند دندونی تودل برو آرزویی کردو به قصد فوت کردن شمعا سرشو جلو برد درست همون لحظه ای که شمعا خاموش شدنو دود حاصل از اونا داخل فضای کافه پخش شد تازه فهمید که یه پسربچه چند قدم اونطرف تر ایستاده و عین یه مجسمه داره تماشاش میکنه پسری که همزمان با وقتی که خودش داشت آرزو می‌کرد توی این کار شریکش شده بودو باتموم وجودش میخواست که سوکجین دیگه هیچوقت لبخند نزنه!!! روزی که سوکجین ده ساله باخوشحالی توی اون کافه ی کوچولو همراه باخانواده اش شمعای کیک تولدشو فوت می‌کرد مطمئنن حتی یه لحظه ام احتمالشو نمی‌داد همون پسری که بی دلیل بهش زل زده بود 15سال بعد اونو به عنوان یه برده صاحب میشه و اسیر عمارت خودش میکنه.... حالا بعد از اون همه سال.... بالاخره نوبت به برآورده شدن آرزوی تهیونگ رسیده بود!! ژانر: انتقامی معمایی راز آلود کاپل اصلی : تهجین کاپل های فرعی : 1) کوکمین 2) سپ 3)؟؟؟؟
You may also like
Slide 1 of 10
Blue strawberry cover
Little Diaries | YoonKook | S01 cover
Heartbeat |sevensome| cover
The Car cover
پرسه در نیمه شب cover
Hunt  cover
A bullet to confess💜 cover
My you  cover
Hatred  cover
4427 cover

Blue strawberry

37 parts Complete

«کامل شده√» یه بچه که مادرش رو از دست داده یه پدر که همسر عزیزش جلو چشماش پر پر شد، ولی اینا همه شروع داستان بودن. یک دوست شایدم فرشته محافظ از طرف اون زن به سمت اون پدر و پسر فرستاده می‌شه. اون فرد قراره کمکش کنه، با بدخلقی هاش کنار بیاد و بچه رو بزرگ کنه. درواقع اون دو مرد خیلی خنگن نمی‌فهمن توی این مدت عاشقش هم دیگه شدن. به نظرتون با شیطنت های پسر کوچولوی داستان این دو نفر بهم میرسن؟ کاپل: کوکجین