𓏲࣪ ִֶָABDITORY𓍯
  • Reads 51
  • Votes 8
  • Parts 1
  • Reads 51
  • Votes 8
  • Parts 1
Ongoing, First published Feb 06
"چرا من رو پرتقال من صدا می‌زنی؟"
"اسپانیایی‌ها نیمه‌ی گمشدشون رو پرتقال من صدا می‌زنن. کلیسای پرتقال یکی از معروف‌ترین کلیساهای جهانه که ورود عموم بهش ممنوعه و فقط کسایی که اعتقاد قوی دارن، می‌تونن واردش بشن. بخاطر همین به نیمه‌ی گمشدشون می‌گن پرتقال برای این‌که نشون بدن تا چه حد براشون با ارزش و مقدسه."

***

پارک‌جیمین وارث آینده‌ی کمپانی بالتر، پس از ترک معشوقه‌ی خودش جئون‌جونگکوک، برخلاف خواست خودش توی روز عروسیشون سعی کرد همه چیز رو فراموش کنه و طبق میل مادرش، زندگی جدیدی رو شروع کنه.
ولی اون ماسک دروغینی که روی چهره‌ش گذاشته بود، تنها به یک ضربه‌ی کوچک برای شکستن احتیاج داشت.
جیمین نمی‌دونست کجاست یا چه اتفاقی براش افتاده؛ فقط وقتی به‌خودش اومد که جنازه‌ی اون دختر رو کنارش دید!


◆ 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲: Romance, Criminal, Mystery, Smut
◆ 𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲: Kookmin
◆ Writer : Felora
All Rights Reserved
Sign up to add 𓏲࣪ ִֶָABDITORY𓍯 to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
Neglect of death(غفلت مرگ) by ARNA1330
15 parts Ongoing
صدایِ جیغ ها بالا رفت و ترس و دلهره بیشتر اوج گرفت نگاه ها با گیجی و ترس به چهره های رنگ و رو رفته ی کناریش میفتاد اما هیچ کس نمیتونست حدس بزنه چی درجریانه و چه اتفاقی افتاده و تنها چیزی که خیلی خوب ازش خبر داشتن، این بود که مرگ از رگ گردن بهشون نزدیکتره! *قسمتی از فیک "با داد و فریاد دانش آموزا و کوبش سریع کفش های مختلفشون و دیدن حجم زیادی از پسر و دختر های وحشت زده که سمتش میومدن با تعجب از جاش بلند شد، همینکه خواست از اطرافیانش بپرسه چه اتفاقی افتاده، یکی از پسرهای هیکلی با صورتِ وحشتناک و خونیش غرش های بلندشو سمت پسری که افتاده بود و انگاری به خاطره پیچ خوردن پاش با عجز طلب کمک می‌کرد هجوم آورد و در چند ثانیه خون قرمزش با فشاراز گردن بیچاره ی پسرِ افتاده خارج شد و دختر با دیدن این صحنه، تنها کارِ ممکنی که مغزِ ترسیده اش میخاست رو مثل مابقی انجام داد،فرار! " کاپل:ویمین ژانر:زامبی،مدرسه ای،انگست، هیجانی، رمنس،اسمات
𝑴𝑶𝑳𝑻 by panikamm
64 parts Ongoing
"مولت" نویسنده: "پانیکا" ژانر: "جنایی، معمایی، اکشن، رومنس، انگست، اسمات" کاپل: "کوکمین، تهگی" ~•~•~•~•~•~•~•~•~•~• _نگران نباش، این مرد... سر چرخوند و خیره به تصویر جونگکوک که داشت اسلحه اش رو به جلیقه زیر کتش برمیگردوند و همزمان با یکی از افرادش صحبت میکرد، با لبخند شروری ادامه داد: _رام من خواهد شد. پسر بزرگتر با حالت کنایه واری چشم هاش رو چرخوند و دوباره دست هاش رو به سینه اش زد: _فقط یه احمق مثل تو می‌تونه دنبال رام کردن مردی مثل اون باشه! پسر کوچکتر ناخودآگاه خندید و بعد دوباره نگاهش رو به سمت اون کشید و با حالت تمسخر آمیزی تکرار کرد: _مردی مثل اون؟ منظورت چیه؟! پسر بزرگتر با نگرانی محو این پا و اون پا کرد: _اون کاپیتان تیم الفاست، یه هیولاست! اما تو...داری باهاش مثل یه عروسک بازی می‌کنی! _در اینصورت...هیولای واقعی من نیستم؟! پسر کوچکتر با لبخند شرورانه ای پرسید و باعث شد پسر بزرگتر پیشونیش رو با کلافگی ماساژ بده. این پسر حرف حساب حالیش نبود. ~•~•~•~•~•~•~•~•~•~• وضعیت: درحال آپ
You may also like
Slide 1 of 10
Neglect of death(غفلت مرگ) cover
I'M FAKE cover
𝑴𝑶𝑳𝑻 cover
Little pastel/پاستیل کوچولو cover
  False courtroom cover
🔞Mу Sweet Killer🔞 cover
The Nutcracker and the Enchanted Hearts(lil_sua) cover
Capo | KookMin | AU cover
Risk it all (Hunho) cover
Hunt  cover

Neglect of death(غفلت مرگ)

15 parts Ongoing

صدایِ جیغ ها بالا رفت و ترس و دلهره بیشتر اوج گرفت نگاه ها با گیجی و ترس به چهره های رنگ و رو رفته ی کناریش میفتاد اما هیچ کس نمیتونست حدس بزنه چی درجریانه و چه اتفاقی افتاده و تنها چیزی که خیلی خوب ازش خبر داشتن، این بود که مرگ از رگ گردن بهشون نزدیکتره! *قسمتی از فیک "با داد و فریاد دانش آموزا و کوبش سریع کفش های مختلفشون و دیدن حجم زیادی از پسر و دختر های وحشت زده که سمتش میومدن با تعجب از جاش بلند شد، همینکه خواست از اطرافیانش بپرسه چه اتفاقی افتاده، یکی از پسرهای هیکلی با صورتِ وحشتناک و خونیش غرش های بلندشو سمت پسری که افتاده بود و انگاری به خاطره پیچ خوردن پاش با عجز طلب کمک می‌کرد هجوم آورد و در چند ثانیه خون قرمزش با فشاراز گردن بیچاره ی پسرِ افتاده خارج شد و دختر با دیدن این صحنه، تنها کارِ ممکنی که مغزِ ترسیده اش میخاست رو مثل مابقی انجام داد،فرار! " کاپل:ویمین ژانر:زامبی،مدرسه ای،انگست، هیجانی، رمنس،اسمات