
هیونجین کاملا اتفاقی جذب جذابیت فلیکس شده بود، اون چهرهای که انگار غبار ستاره روش نشسته بود عجیب کنج قلبش رو قلقلک میداد. تصور میکرد، مثل چهرهاش نرم و عسل مانند باشه، بی خبر از اینکه پسر مثل صدای بمش سرسخت بود و تندخو؛ از نوعی که میتونست زنده زنده بخورتش. درحالی که هر دو بیخبر بخشی از هم رو زنده میکردن که عادت به پنهان کردنش داشتن. نمیدونستن اولین دفاع انسان در مقابل زنده شدن چیزی که خون و اشک ریخته بود برای خاک کردنش، تنفر بود. -" تو ی احمق ترسویی هوانگ" -" و این تقصیر توعه." ژانر: آیو، کمدی، رمنس، انمیز تو لاورز، اسماتAll Rights Reserved