Turning Point|نقطه عطف|VKOOK
  • Reads 164
  • Votes 19
  • Parts 4
  • Reads 164
  • Votes 19
  • Parts 4
Ongoing, First published Feb 14
Mature
4 new parts
خلاصه داستان:

این داستان زندگی جئون جونگکوک را روایت می‌کند که پس از مرگ خانواده‌ اش به همراه دوستش جیمین زندگی می‌کند. او از کودکی با بیماری صرع دست و پنجه نرم کرده و به همین دلیل دوستان زیادی ندارد. با ورود به دبیرستان و بالا رفتن سنش، متوجه بیماری‌های بیشتری می‌ شود. پیشرفت صرع باعث آسیب به مغزش شده و منجر به مشکلاتی در تکلم و پرش‌ های ذهنی او می‌گردد. در حین تلاش برای کنار آمدن با بیماری، با بیماری جدیدی به نام جنون دزدی مواجه می‌شود که برایش غیرقابل درک است. در این مسیر، با پلیسی به نام کیم تهیونگ آشنا می‌شود که می‌تواند‌ تأثیر مهمی در زندگی‌ اش بگذارد.

~~~~~~~~~~~~~~~~~~

     «دستاتو بگیر بالا جئون تو بازداشتی»

«من دزد نیستم من فقط مجبورم برای زنده موندن..صبررر
 کن..یه..یه لحظه گوش....گوش کن کـــــیــــم! من..من نه فقیرم نه برای کسی کار میکنم من فقط...»

«اون دهن لعنتیتو ببندد» 


«وقتی براش صبر نمیکنی زمان ازت می گیرتش این مجازاتِ           
عاشقیه که تو زمان سفر می کنه»

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

Couple: VKOOK | YOONMIN

Genres: Police procedural / Romantic / Angst / SMT+18
All Rights Reserved
Sign up to add Turning Point|نقطه عطف|VKOOK to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
𝐋𝐞𝐚𝐯𝐞 𝐌𝐞 𝐀𝐥𝐨𝐧𝐞 by RK_1917
9 parts Ongoing
جنگ جهانی دوم به واپسین ماه‌ها رسیده و پیش از تسلیم بی قید و شرط ژاپن، شبه جزیرهٔ کُره در خودنزاعی هولناکی به سر می‌برد و در پی چنین جنایاتی منزل آقای کیم طعمهٔ بمب‌‌ و زبانه‌های آتش شد؛ روزی که پدر، مادر و خواهر خردسال تهیونگِ هجده ساله مقابل چشم‌هاش زنده زنده سوختند و جزئ میلیون‌ها قربانی جنگ شدند. چنین حادثه‌ای تار و پود روان و هویت تهیونگ کم سن و سال رو درید، نه خویش رو دوست داشت نه وطن رو؛ سال‌ها گریخت و پس از استقرار در رُم به ارتش ایتالیا پیوست و با بیست سال خدمت، اسم و رسم ویلیام تِرنِر فرماندهٔ اول نیروهای ایتالیا، دست راست ژنرال رو یافت. در این بازە روابط کرهٔ جنوبی با غرب مسیر طلایی‌ در پیش گرفته و قرار بر ادغام نیروهای کره و ایتالیا شد اما همه‌چیز مسیر دیگری در پیش گرفت زمانی که فرمانده ترنر از اتاق یکی از فرماندهان ارتش کره، فرمانده جئون جملهٔ "خوش اومدی پسرم" به گوشش رسید. طبق اطلاعاتش، پسر جوانِ فرمانده جئون نظامی نبوده و ارتش ایتالیا حضور هر غیرنظامی‌ای رو در محیط اردوگاه منع می‌کرد؛ قانون‌شکنی در نیروهای تحت فرمان ویلیام تِرنِر جایی نداشت پس مستقیم با پیگیری چنین مسئله‌ای، هم پای خود و هم پای پسر کم سن و سال فرمانده جئون رو به مسائل زیادی باز کرد!
Heir of Wrath (Legacy of the Underworld1) by Dreamer066
25 parts Ongoing
عشق مثل لیسیدن عسل از لبه‌ی تیغ میمونه. مخصوصا اگه در دنیای مافیا متولد شده باشی... 🔞SEXUAL CONTENT تالیا بیانچی پرنسس مافیای ایتالیایی، وقتی برای اولین بار به آسایشگاه فرستاده شد فقط یک چیز رو میدونست: جهان مافیا با زن‌ها مهربان نیست. امید تنها چیزیه که موفق شده تالیا رو حتی با گذشت ده سال در آسایشگاه سنت ماریو زنده نگه داره. امید به اینکه روزی پدرش برگرده و اون رو با خودش به خونه برگردونه. اما سرنوشت بارها ثابت کرده همه چیزهای "سیاه و سفید" پشت پرده‌ای از دروغ‌های هفت رنگ پنهان شدن... تالیا همیشه میدونست پدرش میتونه چقدر بیرحم باشه اما هیچوقت انتظار نداشت که اون رو به ترسناک ترین مرد غرب واگذار کنه. رئیس آینده مافیای کوزا نوسترا. مارکو رومانو. یک قاتل خونسرد... زیبا و خبیث. مردی که سال‌هاست انسانیت رو درونش کشته، روحش رو در سکنه‌های تاریک گذشتش رها کرده. چطور ممکنه قلب مُرده‌ای که چیزی بجز خشم و نفرت درونش جریان نداره، قادر به عشق ورزیدن باشه؟ این همون کاریه که فقط تالیا میتونست ممکن‌اش کنه و باعث بشه مارکو اون کلمات ممنوعه و خطرناک رو به زبون بیاره: " من آدم‌های دیگه رو برای کوزا نوسترا میکشم اما برای تو گلوله میخورم، خونریزی میکنم و میمیرم. تو مال منی و تا آخرین نفس ازت محافظت میکنم."
Ọkara efu | ( آکانه) | VKOOK by thshsam
39 parts Ongoing
couple:vkook,namjin,secret genre:Omegaverse،action,mafia یه کلمه در زبان ایگبو هست به نام«Ọkara efu» یعنی کسی ک تورو کامل میکنه، وقتی که نباشه نصفه و نیمه میشی و زندگیت بی معنیه کیم تهیونگ انیگمای قدرتمندی که بر سه کشور ژاپن ،کره و روسیه حکمرانی میکرد سر یک لج و لجبازی جونگ کوک الفای خون خالصو مارک میکنه البته شاید فقط یک لج و لج بازی ساده درمیون نبود تهیونگ قدمی به عقب برمی‌دارد، انگار که تازه هوا برایش سنگین شده. چشمان نقره‌ای‌اش روی گوشی توی دست جونگ کوک ثابت می‌ماند، پیام هنوز روی صفحه روشن است: "محل اختفاشو پیدا کردم. امشب کارشو تموم می‌کنیم." نفسش را بیرون می‌دهد، اما این‌بار نه از آرامش، بلکه از خنجری که توی قلبش فرو رفته. نگاهش را بالا می‌آورد و به کوک خیره می‌شود. "پس این بودی تو؟ شکارچی؟" جونگ کوک هیچ‌چیز نمی‌گوید. نمی‌تواند. فقط دهانش باز و بسته می‌شود، انگار که دنبال کلمه‌ای برای نجات خودش باشد. تهیونگ پوزخند می‌زند. "لعنتی... می‌دونی خنده‌دار چیه؟ یه جایی تو این بازی لعنتی، واقعا فکر کردم شاید... شاید واقعیه." صدایش آرام است، ولی توی هر کلمه‌اش یک دنیا شکسته‌شدن موج می‌زند. جونگ کوک یک قدم جلو می‌آید. "اجازه بده توضیح بدم، این اون چیزی نیست که فکر می‌کنی."
You may also like
Slide 1 of 10
جيتني مثل الشروق اللي محى عت�م الليالي cover
Mad wolf | kookv cover
𝐋𝐞𝐚𝐯𝐞 𝐌𝐞 𝐀𝐥𝐨𝐧𝐞 cover
Heir of Wrath (Legacy of the Underworld1) cover
📘Heart Tears❄ cover
mi.. sin♡[Kookv]  cover
Game : Do You Want To Play? cover
Ọkara efu | ( آکانه) | VKOOK cover
🚷 MY RED BALLERINA🚷 cover
عشق پنهان cover

جيتني مثل الشروق اللي محى عتم الليالي

33 parts Ongoing

تبدأ أحداث روايتي عند البطله نجَـد اللي تكون عايشه في المدينه و بيوم امها وابوها يقررون يسافرون لسبب بنعرفه في الروايه ويخلون البطله وأخوها في بيت جدها اللي في الديره وآخر الليل تقرر تروح عند " البِل " وتحصل البطل جالس مع ناقه ويدخل عليهم جدهم ومن هنا تبدأ الأحداث ...🔥!