Story cover for 𝐓𝐇𝐄 𝐋𝐀𝐒𝐓 𝐄𝐍𝐃 by writer127lizkook
𝐓𝐇𝐄 𝐋𝐀𝐒𝐓 𝐄𝐍𝐃
  • WpView
    Reads 1,789
  • WpVote
    Votes 238
  • WpPart
    Parts 21
  • WpView
    Reads 1,789
  • WpVote
    Votes 238
  • WpPart
    Parts 21
Ongoing, First published Mar 08
Mature
1 new part
دختری که فرار می‌کنه از همه،حالا شرایط زندگی اونقدر بد باهاش پیش میره که دقیقا جایی که نباید میرفت؛رفت و حالا تازه طعم خوشی و ناخوشی های زندگی میچشه....
چه اتفاقی افتاده که باعث شده که یه دختر از خونه خودش فرار کنه؟
پارت اول بخون خوشت اومد ادامه بده:)
______________________________________________________
couples:lizkook/teahnnie/rozmin/jisoo and jihop
All Rights Reserved
Sign up to add 𝐓𝐇𝐄 𝐋𝐀𝐒𝐓 𝐄𝐍𝐃 to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
𝐃𝐚𝐦𝐧 𝐥𝐢𝐟𝐞 ͭ ⷶ ͤ ᷠ ᷠ ͥ ͤ by a_z_tah_yna_
25 parts Ongoing
✯" حسادت، دروغ، خشم، کینه، لجاجت و حتی شهوت، مشکلاتی که یه سری نوجوون بی فکر با تجربه کم باهاش دست و پنج نرم میکنن و این "زندگی لعنتی‌" عه که تصمیم میگیره اونا رو با این همه مشکل به کجا برسونه. آیا اونا میتونن از حسادت بقیه به دور باشن؟ یا از دروغ در امان باشن؟ یا حتی اینکه بتونن خشم و شهوتشون رو کنترل کنن؟ ══════════════════════ ◉𝐀𝐮𝐭𝐡𝐨𝐫𝐬: 𝐂𝐮𝐭𝐞 𝐦𝐨𝐨𝐧 , 𝐒𝐞𝐥𝐢𝐧_𝐰𝐢𝐭𝐜𝐡 ı𝐥𝐥ı𝐥𝐥ı ◉𝐊𝐚𝐩𝐩𝐞𝐥: 𝐓𝐚𝐞𝐧𝐧𝐢𝐞 ,𝐉𝐞𝐧𝐤𝐨𝐨𝐤, 𝐋𝐢𝐬𝐤𝐨𝐨𝐤, 𝐑𝐨𝐬𝐦𝐢𝐧, 𝐉𝐢𝐧𝐬𝐨𝐨 ı𝐥𝐥ı𝐥𝐥ı ◉𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞 _ 𝐒𝐦𝐮𝐭_𝐝𝐫𝐚𝐦𝐚_ 𝐭𝐫𝐚𝐠𝐞𝐝𝐲 _𝐜𝐨𝐦𝐞𝐝𝐲 ı𝐥𝐥ı𝐥𝐥ı ══════════════════════ 𝕔𝕙𝕒𝕣𝕒𝕔𝕥𝕖𝕣𝕤 ᴊennie════════════════ᴛaehung ʟisa═════════════════Jungkook Rose═══════════════════jimin Jisoo════════════════════jin Suga═══════════════════Rm Kai══════════════════j_hope
ɢʀᴇʏ ᴄᴇʟʟs  by rosali_na
24 parts Ongoing
نام فن فیک: سلول های خاکستری ژانر:معمایی، عاشقانه، لیتل اسمات، انگست، مافیایی، جنایی قسمتی از فیک : شعله های آتش زبانه میکشید و همه چیز جلوی چشمانم میسوخت،قطرات اشک درحالی که روی گونه هام سر میخوردند رد سوزشی به جا میذاشتند،شعله ها انقدر نزدیک بود که انگار از داخل مردمک های چشمم گداخته میشد،همه ی چیز هایی که میشناختم جلوی چشمانم درحال خاکستر شدن بود،یک آن ،یک لحظه گرما از بین رفت و سرمای شدیدی حجوم آورد،لباس هام خیس و بدنم میلرزید،بارون میبارید و باد سردی میوزید، سرم رو بالا اوردم و دستی رو دیدم که به سمتم دراز شده،به آرومی دستم رو سمتش دراز کردم و گرفتمش،گرم بود. یکبار دیگه سرما از بین رفت و گرما حجوم آورد، ساختمون و درختان اطرافم درحال سوختن بودن،فکر کردم دوباره خونمونه، اما اینجا برای من اشنا نیست... _جونگکوک..کوک... با شوک سرمو برگردوندمو دیدمش که روبه‌روم وایستاده،با لبخند و چشمای اشکی بهم خیره شده بود،دستشو بالا آورد نوازش وار روی گونم گذاشتم،فاصله ی بدنامون رو کم کرد و سرشو جلو آورد: آفرین...بلاخره تمومش کردی...تو موفق شدی... لبخندی زدم و با دستم تار مویش رو که باد روی صورتش انداخته بود کنار زدم: اوهوم نونا...تموم شد... بلاخره نابودش کردم... بلاخره کشتمش... خندید و قطره ی اشکی از گوشه ی چشمش چک
You may also like
Slide 1 of 10
Butterfly | Kookv cover
A Safe Hug "kookv" cover
𝐃𝐚𝐦𝐧 𝐥𝐢𝐟𝐞 ͭ ⷶ ͤ ᷠ ᷠ ͥ ͤ cover
BTS Scenario  cover
Claimed تصاحب شده cover
ɢʀᴇʏ ᴄᴇʟʟs  cover
CYPHER🥀 cover
вℓσσ∂ мσηєу🤍 cover
وارثـ‌‌ــان cover
Incubus | کابوس cover

Butterfly | Kookv

33 parts Ongoing

وقتی قلب مادرت بین مرگ و زندگی می‌زنه، حاضری برای نجاتش تا کجا پیش بری؟ کیم تهیونگ، پسری با ترس از تنهایی، که درگیر سخت‌ترین انتخاب زندگیشه. وقتی زنی مرموز، به ظاهر ناجی، دست کمک به سمتش دراز می‌کنه، نمی‌دونه قراره با امضای یه قرارداد ساده، وارد دنیایی بشه که پر از دروغه. تهیونگ برای نجات مادرش، پا روی غرور و آرامش زندگیش می‌ذاره، اما وارد دنیایی میشه که توش مرز بین نجات و نابودی خیلی باریکه. یه قرارداد... یه بازی خطرناک... و مردی که قلبش مثل یخ سرده... در میون همه‌ی این تهدید‌ها، احساساتی شکل می‌گیره که سرنوشت چهار مهره رو تغییر میده... ------- « تا الان برای آرا بازی می‌کردی، از الان به بعد، مجبوری توی زمین من بازی می‌کنی تهیونگ... برای من.» «دست از سر من و مادرم بردارین!» «لعنت بهت... روز به روز داری برام جالب‌تر می‌شی...» «اگه مال من شه، خدا هم نمی‌تونه ازم بگیرتش.» ___