
Warning: this contacts is +18, Please read this story with an open mind. در ایالتِ مذهبیِ کالماریا، هفت فرزند شیطان با نشانِ مارِ دوختهشده به ستاره متولد میشوند. میانشان، دو قلوهای مرموز رکس (کنترلگر مرگ و زندگی) و روحی(دروازهبان جهنم سرد) با نفرینِ مادرشان زندانی میشوند، تا روزی که طبق پیشبینیِ ستارهها، او را میکشند و به جهنم میگریزند. سالها بعد، موریانا-دختری با قدرتِ نادر خنثیکردن معاملات شیطانی-برای نجات برادر مریضش، رکس را احضار میکند. اما شیطان پدر در کمین است: او میخواهد از قدرت موریانا برای باز کردن دروازههای بهشت استفاده کند. رکس که نخستین بار عشق را با موریانا تجربه میکند، باید بین وفاداری به جهنم و نجات او یکی را انتخاب کند... حتی اگر این انتخاب به قیمت شکستن پیوند دوقلوییاش با روحی تمام شود. نبرد نهایی در حلقهٔ نهم جهنم رخ میدهد، جایی که موریانا با تیغهٔ اشکهای نخستین به شیطان ضربه میزند-اما پیروزی، پایانِ تاریکی نیست. هشدار: این محتوا کاملا تخیلی و زاده ی ذهن من هست. هیچ ربطی به هیچ ادیانی ندارد، و فقط برای این نوشته شده تا شما لذت ببرید. با ذهن باز بخونید. 💞🪽 لطفا اگر زیر 18 سال هستید این داستانو نخونید.All Rights Reserved