درهای کمپانی به رویش باز شد، اما هیچکس نگفت اونجا جای نیست که بتونی به ارزوهات بدون هیچ نگرانی دست پیدا کنی.
طبقات ممنوعه، سکوتهای مشکوک، و چهرههایی که پشت لبخندهاشون، رازی تاریک پنهان کرده بودن...
بکهیون فقط برای رسیدن به رویاش و دیدن ایدول مورد علاقه اش اومده بود، اما سرنوشت براش نقشهی دیگهای کشیده بود.
این فقط شروع یه داستانه... داستانی پر از رفاقت، رقابت، تلاش، و شاید... عشق ؟
-یهو دیدم وقتی از دور هم نگاش میکنم، انگار یه خط پررنگتر بین ما هست. فکر کردم اون توی تاریکی زندگیم نوره ولی نه برای جایگاه خطرناکی که جای پام توش مونده.....
~~~~~~~~~~~~
اسم فیکشن: طبقه سی ام
کاپل:چانبک،✨کایسو✨کریسهو✨
محدودیت سنی:18+
نویسنده:Geloseti