Story cover for 𝐍𝐨𝐭 𝐦𝐲 𝐭𝐲𝐩𝐞 𝐛𝐮𝐭 𝐦𝐲 𝐇𝐔𝐒𝐁𝐀𝐍𝐃! by lioraxhayra
𝐍𝐨𝐭 𝐦𝐲 𝐭𝐲𝐩𝐞 𝐛𝐮𝐭 𝐦𝐲 𝐇𝐔𝐒𝐁𝐀𝐍𝐃!
  • WpView
    Reads 8,049
  • WpVote
    Votes 482
  • WpPart
    Parts 14
  • WpHistory
    Time 5h 5m
  • WpView
    Reads 8,049
  • WpVote
    Votes 482
  • WpPart
    Parts 14
  • WpHistory
    Time 5h 5m
Ongoing, First published Apr 20
Mature
❗️🔞این داستان شامل پارت های جنسی و محتوای بزرگسالان و گاهی همجنسگرایی هست🔞❗️

وقتی دو دنیای کاملاً متفاوت به اجبار با هم گره میخورند،
جرقه هایی روشن میشود که نه خودشان میخواهند و نه خانواده هایشان...
در این میان، کسی هست که آرام، بی صدا و وفادار، از دور نظاره میکند.
اما هیچ چیز آنطور که در ظاهر دیده میشود، باقی نمیماند.
بعضی لبخندها نقابند. بعضی سکوت ها، حرف دارند.
و این بازی، تازه شروع شده...
بخشی از داستان:
 ~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~
-جونگکوک چقدر میتونه خود واقعیش رو پشت نقاب قایم کنه؟
_هر چقدر فاصلشون کمتر بشه این نقاب هم پایین تر میره و اونجاست که منافعتون به خطر میوفته
+اگه این باعث خراب شدن همه چیز میشه خب چه بهتر که زودتر اتفاق بیوفته
~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~
ژانر: عاشقانه،اسمات،درام،کمدی
کاپل: ا/ت ، جونگکوک ، تهیونگ
نویسنده: Liora
All Rights Reserved
Sign up to add 𝐍𝐨𝐭 𝐦𝐲 𝐭𝐲𝐩𝐞 𝐛𝐮𝐭 𝐦𝐲 𝐇𝐔𝐒𝐁𝐀𝐍𝐃! to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
MooNlight Hotel - هتل‌مهتـاب 🌖 ⃤🌱 by MaHoBarooN
72 parts Ongoing Mature
در بلندترین آسمان‌خراشِ یکی از بزرگ‌ترین هتل‌های زنجیره‌ای جهان، مردی ایستاده که روزنامه‌ها بهش لقب «جوان‌ترین امپراطور» رو دادن. رئیس ۳۰ ساله‌ی استریت و دامیننتی که با یک نگاه قرارداد می‌بنده... و با یک کلمه دل می‌شکنه. اما بین هزاران کارمند، فقط یک نفر در برابرش سر خم نمی‌کنه... پسری ۲۱ ساله که اومده بود آینده بسازه، نه تو آینده‌ی رئیسش جایی داشته باشه. کسی نمی‌دونست همین پسر، روزی مردی رو به زانو درمیاره که همه ازش حساب می‌بردن. «هتل مهتاب» عاشقانه‌ای واقع‌گرایانه، پر تب و تاب و ممنوعه از دنیای تهکوک. " تا وقتی این رابطه تموم نشده، مرگ هم می‌تونه بخشی از بازی باشه!" ژانر: درام | رمنس | انگست | اسمات | واقع‌گرایانه __________ ⚠️ This is the Persian version of the story. English version will be published soon on my profile. __________ This is a fanfiction story. Characters belong to their original owners. (This work is created for entertainment purposes only and is not for commercial use.)
Black sea [Vkook,Yoonmin,Namjin Au]~Completed~ by Bts_fics_Ir
39 parts Complete Mature
🌊دریای سیاه🌊 [کامل شده] دست هایش به رنگ خون آغشته شده...گونه هایش به رنگ اشک... چشم هایش فریاد میکشند و لب هایش بر هم دوخته شده اند.. این دریای سیاه دریا نبود، مرداب بود، باتلاقی بود برای فرو بردن احساساتش.. او مانده بود بی عشق، بی روح، بی جسم، او مانده بود بدون او.. ~~~ "گریه نکن. مردم فقط توی فیلما به خاطر عشق می میرن" "من اونو کشتم، برای عشق تو. پس کشتن خودم هم برام کار سختی نیست" "نمیتونی منو دوست داشته باشی.حتی اگه بتونی...من نمیتونم عاشقت باشم...." • ~ • ~ • ~ بخش اول دوگانه ی Color nature • ژانر: رمنس، درام، انگست، اکشن، اسمات • کاپل های اصلی: یونمین، ویکوک، نامجین • کاپل های فرعی: چانبک، سکرت • نویسنده: @Sheix_12 چنل: @yoonmin_area • تاریخ شروع: 2 آگوست 2019 • وضعیت: کامل شده • تاریخ پایان: 29 فوریه 2020 highest rank so far: #1 in یونمین #1 in تهکوک #1 in بی‌تی‌اس #1 in نامجین #1 in Fiction #1 in Angst #1 in Yoonmin #1 in Romance #2 in Suga #2 in Jimin #2 in Namjoon #2 in Hoseok #3 in ویکوک #3 in Yoongi #3 in Namjin #3 in Jhope and...more
Darvin's Clover | VKOOK  by Mamacita_01
15 parts Ongoing Mature
┊Summary: شبدر داروین... کلمه غریبیه، وقتی اولین بار شنیدمش انگار همون کلمه ای بود که لازم بود بلندم کنه، کلمه ای که ما رو وارد دنیای شخصیت هامون میکنه... همه چیز از جونگکوک سیزده ساله ای شروع شد که هیچوقت فکرش رو نمیکرد، یه دوچرخه سواری ساده اینطور سایه تنهایی رو روی زندگی خودش و تهیونگ بندازه...حالا بیست سال، تاوان راضی کننده ای برای سرنوشته؟ ┊Teaser: _ باهام بخواب... _چ... جونگکوک جراتی به خودش داد و در حالی که تلاش میکرد نگاهش رو از عضلات مرد منحرف کنه با صدای بلند تری گفت: _ گفتم باهام بخواب! _ مطمئنی ولیعهد؟ من غریزه‌ی جنسی کنترل نشده ای دارم... نگاه مستقیم و مطمئنش رو به چشمهای تهیونگ داد و مثل خودش جواب داد: _ بذار من به فکر اون بخش باشم، من اولین بارمه...تو باید به فکر لذت بردن من باشی! تهیونگ که تمام این مدت فکر نمیکرد چنین چیزی رو ازش بشنوه، ابروهاش رو بالا فرستاد و نگاهش رو توی اتاق چرخوند: _ اینجا؟ کلی مهمون بیرونه! جونگکوک کت جینش رو روی تخت انداخت و در حالی که گره‌ی کش موش رو از پشت محکم میکرد، لبخندی پر از شرارت زد. _ دقیقا همینجا...حالا اون درو قفل کن و نشونم بده چی بلدی ببر وحشی! پیج نویسنده: @sylvie_fic ┊Genres: Romance, Drama, angst, smut ┊Couple: Vkook, Hopemin ┊Writer: Sylvie☀️ ┊Up: Saturday
You may also like
Slide 1 of 10
Snow Star [FULL]  cover
fake love ❗عشق دروغین cover
THE RIFT | KOOKV cover
Hybrid prince  cover
MooNlight Hotel - هتل‌مهتـاب 🌖 ⃤🌱 cover
𝖛𝖆𝖒𝖕𝖎𝖗𝖊 𝖕𝖗𝖊𝖞 «Vkook» cover
HE IS YOUR OPPOSITE ROLE cover
Black sea [Vkook,Yoonmin,Namjin Au]~Completed~ cover
Darvin's Clover | VKOOK  cover
𝐿𝑜𝑠𝑒 𝑌𝑜𝑢 𝑇𝑜 𝐿𝑜𝑣𝑒 𝑀𝑒  (JiKook Version) cover

Snow Star [FULL]

29 parts Complete Mature

🔻خلاصه: جونگوک وقتی روز افتضاحش رو شروع می‌کنه تصمیم می‌گیره به تتوشاپش پناه ببره؛ حتی با اینکه کولاک شده و همه توی خونه‌هاشون موندن. اما وقتی اون موجود پشمالو و پف کرده از سرما رو جلوی در مغازه می‌بینه که بین پاهاش می‌پیچه و می‌خواد بره توی بغلش، فکر می‌کنه این کار سرنوشته... پس باید براش یه اسم هم انتخاب کنه. اما چی میشه اگه یه روز اون گربه از دستش فرار کنه فقط چون بهش بی‌توجهی کرده؟ جونگوک توی دردسر افتاده! ◾مولتی‌شات کامل شده. ◾کاپل: کوکمین ◾ژانر: هایبرید، فلاف، رمنس، اسمات