
یک اشتباه ساده . یک قفل . یک هیت دو ، دلی که سالها در سکوت سوخت در تاریکیِ دفتر، رازی که سالها پنهان کرده بودند، مثل آتش فَوران کرد-شیرین و تلخ و بیپروا اما وقتی طلوعِ سردِ خورشید، پرده ها را کنار میزند ... آیا این عشق زیر نورِ بیرحمِ دنیا دوام میآورد؟ یا مثل پرِ قو ، در بادِ وحشیِ دنیا پراکنده میشود، و تنها یادگاریاش، خاطرهای در سکوت میماند؟ یا شاید هم ... کلیشه ها را بشکنند و دنیاشون رو بسازن مثل درختِ بلوط ریشه دار ، پابرجا و همیشگی ... کاپل : کوکمین ژانر : امگاورس ، کمی انگشت ، عاشقانه و رمانتیک این داستان فقط ساخت ذهن نویسنده میباشد و اصلا واقعی نیست از اسمش معلومه فیکه فیک اگه نیو آرمی هستی لطفا شخص داستان هارا باور نکنAll Rights Reserved