
سبز... مثل زمردهایی که همراه اولین نامه برام فرستادی. مثل چمنهای شبنم زدهی کاخ همپتون، که زیر کفشهای براقت لگدشون میکردی. مثل تکه لباسی که تمام اون شب، بین انگشتهای لرزونم نگهش داشته بودم. مثل دامن اعیانی اون زن... که هنوز قبول نکردم حاضر بودی دو چشمم رو براش بیرون بکشی تا فقط لحظهای نگاهت کنه! hyunlix multi-shot genre: angst - historicalAll Rights Reserved