Story cover for myQuerencia by Querencia_Metanoia
myQuerencia
  • WpView
    Reads 2,370
  • WpVote
    Votes 227
  • WpPart
    Parts 11
  • WpView
    Reads 2,370
  • WpVote
    Votes 227
  • WpPart
    Parts 11
Ongoing, First published May 02
✵𝐍𝐚𝐦𝐞: 𝐦𝐲𝐐𝐮𝐞𝐫𝐞𝐧𝐜𝐢𝐚🂱
تناسخ یک خون به هم پیوسته، خانواده ای که دلیل مرگ هم بودن و حالا نفرین زندگی قبلی برای رقص بااونها به زندگیشون برمیگرده.


برش هایی از فیکشن: 

☽-منو نبخش، وقتی به یاد آوردی هرگز منو بابتش نبخش اما به آخر تحملم رسیدم بارون کوچولوی من، بذار رقص لبهامون روی هم بهترین گناهم باشه پسرک معصومم☾ 

☽دستت رو سمت بارون من دراز نکن، من رحمی برای آدمای طماعی مثل تو ندارم.☾

☽چطور جرعت میکنن به پسرم اینطور با شیفتگی و طمع نگاه کنن☾ 

☽- ازت میخوام صبر کنی تا بفهمیم باید چیکار کرد با عجله فقط همه چیز جهت خطرناکی به خودش میگیره، این الهامات طبیعی نیستن جین و ما نمیتونیم روی جون پسرا ریسک کنیم.☾ 

☽جین خدای من جین من دیدم بدن خون آلود و بی جونش رو توی بغل گرفته بودی، بهت گفتم تغییرش میدم، جین بهت گفتم که بهت اخطار میدم تا به این سفر نری و تو فریاد زدی و درحالی که توی گردن تهیونگ گریه میکردی گفتی این تاوان تغییردادنه.☾ 

✰𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞:𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕, 𝐓𝐀𝐄𝐊𝐎𝐎𝐊

 𝐦𝐚𝐢𝐧 𝐜𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐍𝐀𝐌𝐉𝐈𝐍 ,𝐌𝐈𝐍𝐆𝐈,«?»

✧𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: امگاورس، عاشقانه، اسمات، ومپایر

♧Winter: hediyeh

☆بدون امپرگ
❁❃✾☘︎✿
☆محارم نیست
❁❃✾☘︎✿
All Rights Reserved
Sign up to add myQuerencia to your library and receive updates
or
#45mingi
Content Guidelines
You may also like
ʸᵒᵘʳ ˢᶜᵉⁿᵗ by Parallel_2006
29 parts Ongoing
《 جیسونگ امگا 19 ساله ای که برای قبولی تویه دانشگاه شب رو تو بهترين بار سئول میگذرونه به خاطر هیتش بدون این که بهفهمه هیتش رو با یک آلفا می‌گذروند اما صبح بعد اون اتفاق میترسه و قبل بیدار شدن الفا فرار میکنه حالا چی میشه اگه جیسونگه داستان ما یک ماه بعد دقیقا موقعی که قرار برای دانشگاه آماده بشه بفهمه که بارداره!؟ و از ترس این که اون الفا بچش رو سقط نکنه یا از جیسونگ بخواد بعد به دنیا امدن بچه اون و بهش بده بهش چیزی نگه و شیش سال تمام خودش بچه رو به تنهایی بزرگ کنه؟! و حالا چی میشه اگه اون آلفا لی مینهو آلفای اصلی باشه که صاحب بزرگ ترین شرکت واردات تجهیزات پزشکی و این دم و تشکیلات فقط پوشیش باشه برای کثافت کاری هاشه!؟ حالا دیگه جیسونگ 25 ساله شده و قرار سونو پسر شیش سالش رو به مدرسه ای ببره که دقیقا خواهر زاده مینهو میره به نظرتون مینهو جیسونگ رو یادشه؟! جیسونگ با دیدن مینهو اونم بعد شیش سال چه ری اکشنی نشون میده!؟ _دایی دایی سونو خیلی شبیه شماست مگه نه!؟ _حتما الفاتون خیلی خوشحاله از داشتن همچین خانواده ای _تو از اولم تو این خونه جایی نداشتی _امیدوارم بتونی پاپا رو ببخشی پسرم ولی این به نفع خودته به نظرتون چی در انتظار این خانواده سه نفره هست!؟》 Coupel:Minsung,Hyunlix,Chanmin Gener:Omegaverse,comedy,smut Writer:The parallel
Insanity[جنون]   by deniz13851385
76 parts Ongoing
کاپل: VKOOK ژانر: امگاوورس_دارک رومنس_اسمات_انگست[کم] +18 زمان اپ: در هفته [خلاصه] جونگکوک تنها پسر پادشاه که زیبایی وقدرتش زبانزد همه بود. یک دو رگه خوناشام و گرگینس که کسی جز خودش و مادرش از این راز خبر نداره اون تمام عمرش رو برای به دست اوردن تخت پادشاهی تلاش کرد و گرگ امگای درونش رو همیشه سرکوب کرده تا هیچکس متوجه نشه اون یه دورگهس.. تهیونگ تنها گرگ آلفای مشکی با چشمای طلایی و قوی ترین الفا در قبیله ی گرگینه هاس کسی جرعت مخالفت یا توانایی مقابله با اون رو نداشت تا اینکه خوناشام ها بهش خیانت میکنن.و با تنها جادوی سیاهی که مال هزاران سال پیش بود قدرتش رو مهر و موم میکنن و سلطنت رو ازش میگیرن. تهیونگ بعد از ازدست دادن خانواده و قدرتش به همراه گرگینه ها به دل جنگلهای تاریکی فرو میره و کم کم فراموش میشه ولی در تاریکی .. ___________________________ +چی ازم میخای؟ _من سر همچیز رقابت میکنم جونگکوک بجز عشق اگه میخای طرف من باشی همیجا منو ببوس منم دنیارو برات به اتیش میکشم! ______________________________ + نمیتونم تاریکی زندگیت رو کم کنم ولی میتونم منم باهات وارد تاریکی بشم تا تنها نباشی... ____________________________________ +تو واقعا یه گنده بکی... تا حالا گرگی رو به بزرگی تو ندیدم تهیونگ لبهاش رو به گوش جونگکوک چسبوند و با زمزمه بغل گوشش گفت: ـ ولی با
You may also like
Slide 1 of 10
Lunaflora cover
ʸᵒᵘʳ ˢᶜᵉⁿᵗ cover
Forsaken"vminkook" cover
Hand job | Vkook cover
Lovelorn  cover
𝐘𝐨𝐮 𝐒𝐦𝐞𝐥𝐥 𝐋𝐢𝐤𝐞 𝐒𝐩𝐫𝐢𝐧𝐠  cover
𝐖𝐡𝐞𝐧 𝐭𝐡𝐞 𝐩𝐡𝐨𝐧𝐞 𝐫𝐢𝐧𝐠𝐬 cover
𝐢𝐬𝐨𝐥𝐨𝐩𝐡𝐢𝐥𝐢𝐚 "𝐲𝐨𝐨𝐧𝐦𝐢𝐧&𝐯𝐤𝐨𝐨𝐤" cover
Heirs Of Darkness //namjin_kookv_yoonmin// cover
Insanity[جنون]   cover

Lunaflora

31 parts Ongoing

" لونافلورا " کاپل: ویکوک، یونمین، نامجین ژانر: رومنس، امگاورس، رویال مدرن، امپرگ، اسمات نویسنده: دِویل خلاصه : پادشاه تهیونگ، سرد و مغرور، کسی نیست که به راحتی نزدیک کسی بشه... اما وقتی امگایی مهربون و ناشناخته پا به قصر می‌ذاره، چیزی توی نظم همیشه‌ساکت سلطنت تغییر می‌کنه. در دیوارهای طلایی کاخ، عشق شروع به نفس کشیدن می‌کنه... در حالی که سایه‌هایی در سکوت، منتظر لحظه‌ی سقوطن. این فقط یک داستان عاشقانه نیست... این یه بازیه بین قلب‌ها، قدرت... و گرگ‌هایی که همیشه همه‌چیز رو نمی‌گن. تایم آپ: پنجـشنبه ها