
همهچیز آماده بود؛ اسامی، آدرسها، حتی نقشه فرار. اما چیزی که پیشبینی نکرده بود، اون نگاه بود. اون چشمهایی که نمیدونستن با کی طرفن... و دلش رو لرزوندن. انتقام ساده بود-تا وقتی عاشق نشد. حالا بین گذشتهای که نمیذاره بره، و کسی که نمیتونه ازش بگذره، گیر افتاده.All Rights Reserved