
آلفا... نمیتونست ببخشه. نه خودش رو. نه اون دنیا رو. نه اون گرگ های حرومزاده رو که فکر کردن میتونن به خانوادهش دست بزنن. دستش روی صورت امگا نشست:جون... من اینجام عزیزم... صداش آروم بود، اما لرزش خشم و عشق قاطیش شده بود. نگاهش توی نگاه نیمهجون امگا گره خورد. _همهش تموم میشه... بهت قول میدم عزیزم و امگا قبل از بسته شدن چشم هاش به این فکر میکرد که چند وقت شده بود که این لحن عاشق و آروم آلفا رو نشنیده بود؟ کاش هیچوقت ولش نمیکرد.اشکی که از بین پلک های بستش جاری شد توسط لب های گرم آلفا بوسیده شد.اما امگا دیگه هوشیار نبود. Couple:Krisho Genre: Forced Marriage,Angst,Omegaverse,Mpreg,RomanceAll Rights Reserved