Story cover for 🐻Daisy🐼 by hehehehehe0_
🐻Daisy🐼
  • WpView
    Reads 805
  • WpVote
    Votes 84
  • WpPart
    Parts 10
  • WpView
    Reads 805
  • WpVote
    Votes 84
  • WpPart
    Parts 10
Ongoing, First published May 23
1 new part
همه چی از اونجا شروع شد که پوند به خاطر سردرد پدرش مجبور به‌رفتن به اون شرکت کذایی شد...
اما خب کی فکرش رو میکرد که این بی برنامگی چندان‌ هم بد نباشه
اون منشی کوچولو زیادی ناز به نظر‌ میرسید


Couple:pondphuwin and other
genre:....درام،اکشن،فلاف،اسمات،مافیا
All Rights Reserved
Sign up to add 🐻Daisy🐼 to your library and receive updates
or
#17boyxboy
Content Guidelines
You may also like
"Whiskey & Roses"«کوکمین» by jshsjssee
24 parts Ongoing
مقدمه بارون نم‌نم می‌بارید. اون‌قدری نبود که بخوای چتر باز کنی، ولی کافیه موهات خیس شه و از اون حس مرطوب لعنتی متنفر بشی. ماشین مشکی براق با یه توقف آروم جلوی درِ بزرگ عمارت ایستاد. ساختمون... درست همون‌طور بود که توی توصیف‌ها گفته بودن؛ بلند، باشکوه، با در و دیوارهای سنگی و رنگ‌هایی که انگار از دل شب دراومده بودن. طوسی، مشکی، آبی تیره. هیچ‌چیز گرم یا خوشایندی توش نبود. جیمین، با یه نفس عمیق، از ماشین پیاده شد. بارون آروم روی موهای بلوندش نشست. قطره‌ها روی پوست سفید و نرمی صورتش می‌لغزیدن، اما اون بی‌تفاوت ایستاده بود. نه از محیط ترسید، نه از نگاه‌های سنگین گاردها. جیمین امگا بود، اما از اون امگاهایی نبود که ساکت کنار می‌موندن. با اون‌که بدنش ظریف بود، توی نگاهش یه جور لجبازی خاص بود، یه زبون‌درازی خفه. اون از امگا بودنش استفاده نمی‌کرد، ازش می‌جنگید. قرار بود دستیار جدید رئیس بشه. رئیس... یعنی همون مردی که همه ازش با ترس اسم می‌بردن. جئون جونگ کوک.
You may also like
Slide 1 of 10
"Whiskey & Roses"«کوکمین» cover
Seven Beats cover
 🔞🖤𝕌𝕟𝕨𝕒𝕟𝕥𝕖𝕕 𝕞𝕒𝕣𝕣𝕚𝕒𝕘𝕖❤🔞 cover
 🔞من همخوابه ی هیونگام شدم!  🔞 I slept with my brothers! 🔞 cover
"scenario" cover
ABO Desire | هوس cover
Taste Like Honey cover
Mine to Break, Mine to Love(کوکمین) cover
ماه من cover
✺Gomeηasai till the Eηd✺′ʸⁱᶻʰᵃⁿ′ cover

"Whiskey & Roses"«کوکمین»

24 parts Ongoing

مقدمه بارون نم‌نم می‌بارید. اون‌قدری نبود که بخوای چتر باز کنی، ولی کافیه موهات خیس شه و از اون حس مرطوب لعنتی متنفر بشی. ماشین مشکی براق با یه توقف آروم جلوی درِ بزرگ عمارت ایستاد. ساختمون... درست همون‌طور بود که توی توصیف‌ها گفته بودن؛ بلند، باشکوه، با در و دیوارهای سنگی و رنگ‌هایی که انگار از دل شب دراومده بودن. طوسی، مشکی، آبی تیره. هیچ‌چیز گرم یا خوشایندی توش نبود. جیمین، با یه نفس عمیق، از ماشین پیاده شد. بارون آروم روی موهای بلوندش نشست. قطره‌ها روی پوست سفید و نرمی صورتش می‌لغزیدن، اما اون بی‌تفاوت ایستاده بود. نه از محیط ترسید، نه از نگاه‌های سنگین گاردها. جیمین امگا بود، اما از اون امگاهایی نبود که ساکت کنار می‌موندن. با اون‌که بدنش ظریف بود، توی نگاهش یه جور لجبازی خاص بود، یه زبون‌درازی خفه. اون از امگا بودنش استفاده نمی‌کرد، ازش می‌جنگید. قرار بود دستیار جدید رئیس بشه. رئیس... یعنی همون مردی که همه ازش با ترس اسم می‌بردن. جئون جونگ کوک.