| MONEY, OR LOVE? |
"لعنت به اون چشمایی که وقتی میخندی مثل حلال ماه میشن."
"عادت داری به چیزایی که دیوانه وار عاشقشونی لعنت بفرستی؟"
.
.
.
پنج خلافکار، پنج چهره ناشناس، و یک نقشه بی نقص برای سرقت از بانک مرکزی سئول. بعد از اجرای موفق عملیات، باند خلافکار به انباری متروکه ای پناه میبرن تا شب رو اونجا سپری کنن؛ جایی که گمان میکنن امن ترین مکان در کل شهره. اما نیمه شب، یونگی متوجه میشه که انباری، درواقع اتاق مخفی خانه رئیس بانک مرکزی سئوله!
جرقه ای در سر یونگی میخوره. همه خوابن، تمام پول ها دم دسته، ماشین آمادهست و راه فرار بازه. یونگی میدونه که این فرصتی طلائیست و اگر همین الان فرار کنه هم آزادی داره هم میلیون ها وون پول. اما در لحظه ای اخر، کپه ای از موهای بلوند و لب های سرخ جلو اومده، باعث مکثش شد. احساسات پیچیده ای که یونگی همیشه سعی در خاموش کردنشون داشت، ناگهان بیدار شدن و خودشون رو نشون دادن. یونگی هیچوقت فکر نمیکرد که ممکنه حتی ثانیه ای برای انتخاب بین پول و احساسات مکث کنه. اما حالا وسط اتاق ایستاده بود، ساک پر پول روی دوشش و نگاهش قفل شده به پسر تخسی که حالا آروم خوابیده بود. باید کدوم رو انتخاب میکرد...؟
~ Main Couple: YOONMIN
~ Sub Couple: ????
~ Genre: Action, friends to lovers, criminal, thriller, heist, escape, BL.
~ By: Michelle
~ Start: 2025, 26
😇پایان یافته😇
در دنیایی که هر روزش تکراری و بیروح میگذشت، همه فکر میکردند بدترین اتفاق ممکن، امتحانهای سخت یا اخبار خستهکنندهی تلویزیون است. اما فقط یک روز کافی بود تا همه چیز زیر و رو شود. مدرسهها، خیابانها، خانهها... هیچجا امن نبود. چیزی وارد زندگی مردم شد که هیچکس حتی در کابوسهایش هم تصور نمیکرد: زامبیها.🧟♀️🧟♂️
مردههای متحرک؟ آدمخوار؟ یا فقط قربانیانی که به هیولایی دیگر تبدیل شدند؟
ویروسی ناشناخته در سکوت وارد شد و در یک چشم به هم زدن، تمام جهان را به زانو درآورد. مردمی که دیروز میخندیدند، امروز با چشمانی بیروح و بدنهایی متلاشی در خیابانها پرسه میزدند.👀🙇🏻♀️🥀
آخرالزمان؟ نه... این چیزی فراتر از یک پایان بود. این آغاز کابوسی بود که هیچ بیداری در پی نداشت.🌱🌬️
ژانر :مدرسه ای ،زامبی ،ترسناک ،درام ،اکشن ،جنایی ، فانتزی ، فن فیکشن ،اسمات 🔞
کاپل : کوکوی ، یونمین
نویسنده : Ellen