the war - moon - Wattpad

Story cover for the war by sofia70707547

the war

Reads 26
Votes 4
Parts 4

Reads 26
Votes 4
Parts 4

diary family memories nonfiction people political politics war جنگ خاطرات روزمره

خاطراتی که دوست دارم گر در میان موشک ها نفس هایم بند آمد در میان دنیایی از اشفتگی ذهن انسان ها بماندAll Rights Reserved

diary family memories nonfiction people political politics war جنگ خاطرات روزمره

Table of contents

4 parts

Sign up to add the war to your library and receive updates

or

Content Guidelines

You may also like

◇ 𝒔𝒕𝒂𝒓𝒕 𝒂𝒈𝒂𝒊𝒏 ◇ by user29843072

برای وفاداری رها کردن.... به علت نجات شخصی با ارزش تر برای عام .... صحنه سازی دردناک، که قلب های زیادی را شکست و نور امید را از بین برد .... دریچه های عشق و محبتی که با آخرین دیدار بسته شدند...... رنگ هایی که به یک باره تیرگی بر آنها قلبه کرد.... چه اتفاقی افتاد..! آیا ریسمان های تکه تکه شده سرنوشت دوباره بهم گره میخورند.......؟ قلم سرنوشت اینبار...چند صفحه را پر میکند؟! 📜

agape by QazalPanahi

عشق یه حس ساده اما مقدسه من تورا اگاپه نامیدم، به معنای عشق پایان ناپذیر اولین عشق و اخرین عشق اون عشقی که تو باشی.... پارک جیمین

꧁d͎a͎r͎k͎ r͎o͎o͎m͎ ꧂ = ✔︎{ อันตราย}completed by kpoper2009

بیرمە جاران پیاوێکی شکۆدارو خاوەن پایە بوم بەلام ئێستا دەخزمە نێو درزی باوەشە ساردەکەت ...

شیرین ترین اشتباه 🔞⛓️ by amyta77

⚠️🔞فیکشن دارای صحنه های بی دی اس امه🔞 کوک وی ، یونمین ژانر : بی دی اس ام . هیجانی . اسمات . خشن . عاشقانه -تو منجلابی ک خودم با دستای خودم درست کرده بودم گیر افتادم نه راه پس دارم نه راه پیش یه طرف خانواده و ابرم یه طرف دیگه..... مجبورم ادامه بدم راهی برا برگشت ندارم دلم میخواست راه کش بیاد نه اصن هیچ وقت نرسم بی فایده بود همه چی ، مگه تابحال چی طبق خواسته م پیش رفته؟؟! طولی نکشید لخت و عریان جلو در اتاق مردی بودم ک زندگیمو یه شبه نابود کرد. ای کاش اصن اون شب از خونه بیرون نمیومدم -اون چشاش ، فقط با دیدن خیس بودنشون اروم میشم هر روز از زندگیشو جهنم میکنم....

پارافیلا(ویکوک by vxjkk__

پسری که خوشحالانه در حال رقص و دلبری روی کاپوت ماشینی.. که صاحبش کیم تهیونگه... +میخوای...چیکار کنی؟ _میخوام تورو مال خودم بکنم تا دیگه چشم هیچکدوم از هرزه های بیرون روت نیوفته. +الان اینجا چه کارم؟ _تو قراره برام برقصی و من از بدنت لذت ببرم _اینکارو نکن. +چیکار _با چشمای خمارت نگاهم نکن وقتی داری با بدن رقصانت قلبمو به بازی میدی نمیدونم حواسم به چشمات باشه یا به تنی که مثل یه مروارید روبه روم به رقص در آمده. ژانر:جنایی-مافیایی-رقاص-برده‌ای.. کاپل:ویکوک کوکوی در دو ورژن در عمین اکانت .-سکرت آیدی اینستاگرامم(vxjkk__ آیدی تلگرامم(Vxjkkk چنل تلگرامم(paraphila@

°• 𝒀𝒐𝒖 𝒂𝒓𝒆 𝒂 𝒏𝒖𝒕 •° by user29843072

" اتمام یافته" پایان و شروعی که هم زمان اتفاق میوفته. میتونه جالب باشه. میتونه چیزی مثل یک معجزه باشه . اما میتونه تبدیل به یک کابوس واقعی هم بشه. تداخل تصادف پایان یک وصیت شروع داستانی تازه........ "" تو یه مهره ای اما من دارم بازی می‌کنم کیم "" •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• ژانر: اومگاورس _ ازدواج اجباری_ رمنس_ اسمات ..............

game by kim_nana870

یه دختر ریزه میزه که توی یه روز سرنوشتش عوض میشه ...... وضعیت:تمام شده ✅ votes فراموش نشه سوییتیاااا

𝐎𝐧𝐞 𝐡𝐞𝐚𝐫𝐭, 𝐭𝐰𝐨 𝐟𝐚𝐭𝐞 by user29843072

✓ اتمام یافته ... داستان از کالجی شروع میشه که انواع گونه های جهان موازی و اسرارآمیز رو گرد هم اورده. جایی که اِلفو پری ساحره و اِنس تا گرگینه و خوناشام حتی شیاطین درحال تعلیم برای گسترش جهانی سرشار از جادو و قدرت ان. این بین اومگایی با راهنمایی مرموز به دنباله به دست اوردن دوباره ماهیت گذشته اش... قلب الفایی رو برای قربانی کردن مورد هدف قرار میده. قلبی که برای خود اومگا میتپید..... 🥀

On the Edge by vkooxsoul

دو مرد. دو دنیای متفاوت. و قراردادی که همه‌چیز را تغییر میده. جونگ‌کوک برای نجات آیندش باید وارد خونه مربی کیم مرموزی بشه که سردتر از نگاهش، اما خطرناک‌تر از سکوتش هست. اما وقتی مرزها کم‌رنگ میشه، کدوم یک اول میشکنه؟ غرور یا دل؟ couple:kookv/vkook Genres: Drama / Romance / Angst / Thriller / Smut (18+)

معرفی فیک:))) by user49556895

این جا فیک هایی که خوندم و بنظرم واقعا ارزش خوندن دارن رو معرفی میکنم :) بیشتر از ویکوک ✨

You may also like

Slide 1 of 10

◇ 𝒔𝒕𝒂𝒓𝒕 𝒂𝒈𝒂𝒊𝒏 ◇ cover

꧁d͎a͎r͎k͎ r͎o͎o͎m͎ ꧂ = ✔︎{ อันตราย}completed cover

شیرین ترین اشتباه 🔞⛓️ cover

پارافیلا(ویکوک cover

°• 𝒀𝒐𝒖 𝒂𝒓𝒆 𝒂 𝒏𝒖𝒕 •° cover

𝐎𝐧𝐞 𝐡𝐞𝐚𝐫𝐭, 𝐭𝐰𝐨 𝐟𝐚𝐭𝐞 cover

On the Edge cover

معرفی فیک:))) cover

◇ 𝒔𝒕𝒂𝒓𝒕 𝒂𝒈𝒂𝒊𝒏 ◇

برای وفاداری رها کردن.... به علت نجات شخصی با ارزش تر برای عام .... صحنه سازی دردناک، که قلب های زیادی را شکست و نور امید را از بین برد .... دریچه های عشق و محبتی که با آخرین دیدار بسته شدند...... رنگ هایی که به یک باره تیرگی بر آنها قلبه کرد.... چه اتفاقی افتاد..! آیا ریسمان های تکه تکه شده سرنوشت دوباره بهم گره میخورند.......؟ قلم سرنوشت اینبار...چند صفحه را پر میکند؟! 📜