اسم من انجل فیتیس هست...ساکن منطقه ده، بدترین و افسرده ترین منطقه کشور(اخر الزمان) ... من از خانواده ام محافظت میکنم با تمام توانم ولی من چقدر میتونم دووم بیارم؟من زندگی رو پس زدم و اغوش مرگ رو پذیرفتم ولی زندگی کار اش با من تموم نشده بود و هنوز نقشه های کثیفی در راهم قرار داده بود...هری بین ادمهای قوی و دروغگو بود ولی نه مثل اونا.مثل فرشته ای در خانه شیطان.ولی هری هم مثل همه فرشته ها نابود میشه؟ایا این بازی هری رو از من میگیره؟...در دروغ ما عشق مانند گلی کوچک شکوفا شد و همه چی اروم بود ولی زندگی من اروم نیست.این کشورو قوانینش زنان را مثل فردی برای تولید مثل میدانند ولی من اینجا رو عوض میکنم.جنگ،خون،مرگ،شورش،اتش.من قوانین رو میشکونم و این کشور رو عوض میکنم من از پس تمام ادمها بر میام .ولی زندگی چی؟من از پس بازی زندگی بر میام؟خودمم نمیدونم.