Story cover for Dogs Don't Cry  by Xuarwq
Dogs Don't Cry
  • WpView
    Reads 48
  • WpVote
    Votes 5
  • WpPart
    Parts 1
  • WpView
    Reads 48
  • WpVote
    Votes 5
  • WpPart
    Parts 1
Complete, First published Jul 29
Mature
پارک عزیز و سگ کوچولوش.
All Rights Reserved
Sign up to add Dogs Don't Cry to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
𝘙𝘶𝘭𝘦 𝘰𝘧 𝘍𝘪𝘷𝘦 𝘴𝘦𝘤𝘰𝘯𝘥𝘴💮(قانون پنج ثانیه) by littleHosna
12 parts Complete Mature
♟این داستان با کلیشه های دیگر متفاوته!!داستان بزرگترین باند مافیا که از هم پاشید...♟ بخشی از داستان : 《اداره کردن یک باند مافیا دردسر زیادی داره...اولی قدرته! هرچقدر جنبه ی ترسناک و جدی ای از خودت نشون بدی مردم بیشتر از تو می ترسند و لازمه ی یک حکومت بی کودتا پادشاهی است که مردم زیر نگاهش به گناه بودن نفس کشیدن هم شک کنند!☻ دومی عقله! همانطور که خرگوش سریع به لاک پشت دانا باخت قدرت بدون هوش و دانایی باعث شکست و سرنگونی میشود پس یک رییس قادر باید آی کیو و استراتژیک های خلاقانه ی زیادی در آستین داشته باشد🧠 سومی قدرت کلامه! تعداد کمی از انسان های باهوش درست بلد هستند که افکار خود را با زبان به گوش مخاطبین شان برسانند و یک رهبر باید بتواند زیردستان و پیروانش را با لحنی نرم اما محکم متقاعد کند!💣》 کاپل : هونهان❤ چانبک❤ ییجان❤ ژانر : مافیایی انگست اسمات🔞
 DEMON'S BRIDE by HejuniMeow
18 parts Ongoing
〖عروس اهریمن | Demon's Bride〗 ২ Genre :fantasy, Romantic, historical, mysterious ২ Characters :aespa, txt, black pink,nct, bts, monstax, ateez, exo, and... ২ Writer: Herin 〖 چشماشو بست و نفس عمیقی کشید تا ریه هاشو از هوای تازه پر کنه، اواخر زمستون بود و هوا کم کم روبه گرمی میرفت ، شکوفه های ریزی که روی شاخه های درختای اطراف به چشم میخورد نشون میداد که به زودی قراره شاهد فصلی باشه که همیشه عاشقش بود. بهار... فصلی که برای دختر تنهایی مثل اون حکم زندگی و امید رو داشت. دختر به همراه زنی که بزرگش کرده بود توی کلبه ای کوچیک نزدیک به یک دشت زندگی میکرد . کلبه ای که دور تا دورش حصاری از جادو کشیده شده بود، جادوی قدرتمندی که کلبه رو از دید افراد دیگه پنهون میکرد . همیشه با رسیدن بهار، دشت پر از گلای قشنگی میشد که عاشقشون بود، عاشق دویدن توی دشت پرگل و تماشای آسمون. هرچند آسمونی که از بچگی شاهدش بود با آسمونی که توی داستانها ازش میشنید خیلی فرق میکرد. توی همه داستانهایی که میخوند آسمون روز رنگ آبی داشت و آسمون شب سیاه رنگ بود. اما آسمون اون فقط یک رنگ داشت... رنگی به سرخی خون ! 〗
You may also like
Slide 1 of 10
His To Ruin | KookV cover
Silence [ L.S ] cover
𝘙𝘶𝘭𝘦 𝘰𝘧 𝘍𝘪𝘷𝘦 𝘴𝘦𝘤���𝘰𝘯𝘥𝘴💮(قانون پنج ثانیه) cover
𝐂𝐀𝐋𝐈𝐆𝐎 *ᴠᴋᴏᴏᴋ* cover
𝐆𝐧𝐚𝐭𝐬𝐲𝐚 cover
 DEMON'S BRIDE cover
Art of Legs cover
Kookv | رد نیش  cover
fake chat||KOOKV cover
One Way, Highway cover

His To Ruin | KookV

16 parts Ongoing

دو نوع انسان تو دنیای جئون جونگکوک وجود داشت. اونایی که ازش وحشت می‌کردن و اونایی که زخمی می‌شدن چون فکر می‌کردن نیازی به ترسیدن نیست. اون سرد بود و محاسبه‌گر، جوان‌ترین رئیس مافیا، با دست‌های تتو شده و چشم‌هایی مثل یخ. جونگکوک با دیدن التماس و خونریزی آدم‌ها تکون هم نمی‌خورد. خیلی وقت بود که شکسته بود. و بعد کیم تهیونگ اومد. با پلیورهای نرم و ناز، شکلات‌‌های تمشکی، و سوال‌هایی که هیچکس جرات پرسیدنشون رو نداشت. "چرا سوکجین هیونگ گفت می‌خوای من رو بخوری؟ آدم‌ها رو گاز میگیری؟" جونگکوک نمی‌دونست که می‌خواست از اون پسر محافظت کنه، یا نابودش کنه تا فقط نزدیک نگهش داره. Couple: Kookv. Genre: Romance, mafia, comedy, smut. Author: MaryBTS2013. Translator: Asal. روزهای آپ: دوشنبه و پنجشنبه ___________________________________________ This is a Persian translation of a fanfiction by (MaryBTS2013), All credit goes to the original author. I'm only responsible for the translation.