•ZiaM•[oneshots] - iD254licaruz - Wattpad

Story cover for •ZiaM•[oneshots] by iD254licaruz

•ZiaM•[oneshots]

Reads 302
Votes 33
Parts 4

Reads 302
Votes 33
Parts 4

1dboys 1directionfanfic fanfiction liam liampayne onedirection oneshot zayn zaynmalik ziam

اینجا وانشاتای زیام و داریم...💛❤️
با هر مدل فضا و وایبی💕🍷🌈💀All Rights Reserved

1dboys 1directionfanfic fanfiction liam liampayne onedirection oneshot zayn zaynmalik ziam

Table of contents

4 parts

Sign up to add •ZiaM•[oneshots] to your library and receive updates

or

#11directionfanfic

Content Guidelines

You may also like

$Yellow&red {Z.M}{completed} by zahra_284$

Ziam Good story 🙂💛❤ زود قضاوت نکنید داستانو چون ماجرا داره! یه زندگی آروم از زیام که خب مشکلاتی هم سد راهشون میشه و اونجاست که باید برای موندن و جنگیدن یا جا زدن تصمیم بگیرن!

Innocent killer (قاتل بی گناه) by PedeNanaz

(Release soon) نام داستان:(قاتل بی گناه) 🔪 تعداد پارت: نامشخص وضعیت: در حال آپ ✍🏻 ژانر: (عاشقانه ،معمایی، گی ) کاپل: ( ییژان) نویسنده:(pershia) روز های آپ: چهار شنبه ها °•°•°•°•°•°•°•° ⭐ برشی از داستان: - « منظورت چیه که یه قاتل به اینجا اومده» خانم وانگ سرش را تکان داد و ماجرا را برای پسرش اینطور تعریف کرد +« حدود دو سال پیش اینجا یه خونه ساخته شد ، برای معلمی که از شهر اومده بود. اون رو فرستاده بودن تا به بچه های دهکده درس بده و اینجا ساکن شد... همه چیز خوب بود و تقریباً همه از معلم جدید راضی بودن، اون خیلی محترم و خوش اخلاق بود ،و بی نهایت زیبا. درست مثل فرشته ها بود، انگاری که خدا اون رو از بهشت فرستاده بود زمین. باورت میشه حتی لبخند از روی لبش یه لحظه هم کنار نمی رفت!!!» اما بعدش...... با سکوت خانم وانگ ،ییبو که غرق در افکار و صحبت های مادرش شده بود سرش رو بلند کرد و با کنجکاوی گفت:«اما بعدش چی؟!» خانم وانگ کمی جا به جا شد و اینطور ادامه داد :« اما بعدش اون قتل های عجیب رخ داد. .... •°•°•°•°• همه جا صحبت از اون قاتلِ شیطانی و بی رحم بود.... اما آیا اون واقعاً قاتل بود؟! «خودتون به زودی متوجه خواهید شد» ⭐ دوستان این اولین بوک من داخل واتپد هست، میشه لطفاً ازش حمایت کنید و اگه مشکل با کم و کاستی داره من رو در بهبود داس

Jinx [Z.M] by eyasmin

COMPLETED || EDITED UNI ROMANCE || - لیام جیمز پین، بازیگر معروف، درست وقتي توي اوج شهرتش بود، بازیگري رو کنار گذاشت. Word Count: 20,000 On Wattpad : Zarrywhoziamyeah - All rights belong to the original author of this story. I didn't write it and I'll never claim ownership, because I don't have permission to do so.

Blue Ice. by XBlueShineX

هری خیره توی چشم‌هاش غرید: -‌ هرگز به من دست نزن. نمی‌خوام ببینمت! لویی با صدای خفه‌ای گفت: -‌ من..من نمی‌فهمم... به دیوار تکیه زد تا سقوط نکنه و خودش رو در آغوش گرفت. تنش یخ بسته بود. -‌ چی رو نمی‌فهمی؟ نمی‌خوامت! . . . *Persian Translation *Original Story By: @purpledandeli0n

Sealed with a kiss by lcoldbluel

بله قرار است تابستانی سرد و تنها باشد ولی من خلاء آن را پر خواهم کرد من تمام رویاهایم را هر روز در یک نامه ممهور به یک بوسه برایت ارسال خواهم کرد.

𝘀𝗶𝗹𝗲𝗻𝘁 𝘀𝗵𝗶𝗲𝗹𝗱 | 𝗹.𝘀 by thesamina28

لویی: تو باید شاعر می‌شدی هری، برای کشتن آدما زیادی لطیفی. هری: گاهی وقتا کلمات راحت تر از گلوله‌ها جون آدمارو میگیرن. بهم بگو...جون تورو کلمات میگیرن یا گلوله ها؟؟ لویی نگاهی به بادی که لای موهای بلند هری پیچید کرد و بعد به آرومی دوباره روی چشم های هری برگشت. لویی: تو میگیری..!! harry top هشدار اسمات بی پایان🌶 samantha🎀

fun time with avengers 2 (complete✔️) by captainharryedward

به بوك دوم فان تايم و دنياي زيبا و رنگارنگ شيپ هاي دوستداشتني خوش اومديد🙂 "اينجا لحظات خنده داري رو ميبينيد كه تو فيلم ازشون خبري نبوده😁" ❤️💛💚💙💜💗 ♥️Love Is Love ❤️ ❤️💛💚💙💜💖 and I die for ♥️Stucky♥️ ♥️Thorki♥️ ♥️Ironstrange♥️ captain ⚓️♥️🐍

RiRa [Z.M] by its_TiDa

گذشتگان ، مثل عروسک خیمه شب بازی، نخ های مارو دست گرفتن و رقص زندگی و به هم پیچیدنمون رو تماشا می‌کنن. دست و پا زدن برای دور نگه داشتن خودمون از هم، فقط گره نخ هارو کورتر و ما رو به هم نزدیک تر می‌کنه.

Scorpion by Nofaiseh

_گریه نکن لیام.. تو تنها کسی بودی که به خاطر عوض کردن مسیر راه زندگیم داری ازم معذرت خواهی می‌کنی _ولی تو داری میری، بدون این که ازم بخوای دوباره کنارت باشم.. _من می‌بخشمت، مجبورم ولی ازم نخواه برگردم عزیزم، چون باید یه فرقی بین کسی که بهم دروغ گفته و کسی که نگفته باشه •آیدی چنل تلگرام: @Scorpionbyafro پلی لیست و آپدیت‌ها رو از چنل دنبال کنید. •آپ منظم couple: Ziam/ Larry Written by Afro

𝐂𝐀𝐋𝐈𝐆𝐎 *ᴠᴋᴏᴏᴋ* by melish00k

✅️خلاصه: جئون جونگکوک ملقب به «کالیگو»، هکری ۲۶ ساله‌ اس که بعد از خیانت یکی از مشتری‌ هاش، مجبور می‌شه هویت و گذشته‌ اش رو کنار بذاره. دو سال زندگی عادی براش کافیه... تا روزی که برای دفاع از دوستش وارد درگیری می‌شه و درست همون‌ جا با کیم تهیونگ، مدیرعامل شرکت آرگوس روبه‌رو می‌شه. از اون لحظه همه‌چیز دوباره تغییر می‌کنه؛ برگشت به دنیایی پر از خطر، وسوسه و عشقی خطرناک... *** - تو نه طعمه ای... نه قربانی... تو چیزی فراتر از اونی. تو همون وسوسه‌ای هستی که باید مهار بشه... و چه بخوای چه نخوای، مهار کردنش دست منه *** اولین فیکشنی هست که می‌نویسم، پس زیاد انتظار بی‌نقص بودن ازش نداشته باشید... :) ✅ ژانر: هیجانی | سکرت | درام | اسمات | عاشقانه | اکشن ✅ کاپل: ویکوک (taekook) 📌 آپدیت: ۲ یا ۳ پارت در هفته ❕️در صورت نداشتن پارت آماده، هفته ای یک پارت آپ خواهد شد.

You may also like

Slide 1 of 10

Yellow&red {Z.M}{completed} cover

Innocent killer (قاتل بی گناه) cover

Jinx [Z.M] cover

Blue Ice. cover

Sealed with a kiss cover

𝘀𝗶𝗹𝗲𝗻𝘁 𝘀𝗵𝗶𝗲𝗹𝗱 | 𝗹.𝘀 cover

fun time with avengers 2 (complete✔️) cover

RiRa [Z.M] cover

𝐂𝐀𝐋𝐈𝐆𝐎 *ᴠᴋᴏᴏᴋ* cover

Yellow&red {Z.M}{completed}

Ziam Good story 🙂💛❤ زود قضاوت نکنید داستانو چون ماجرا داره! یه زندگی آروم از زیام که خب مشکلاتی هم سد راهشون میشه و اونجاست که باید برای موندن و جنگیدن یا جا زدن تصمیم بگیرن!