
«اینجا تازهواردی، پسر.» اینو وقتی گفت که برق اون چشمهای سبز، میخکوبم کرده بود. اون مرد مرموز، ساکتتر از سکوت زندان بود... و ترسناکتر از همهی دیوارهاش. من فقط یه مهندس بودم که یه اشتباه توی یه لحظه عصبانیت، منو کشوند اینجا. اما اون... اون اصلاً برای اشتباهش پشیمون نبود.All Rights Reserved