DADS[ددی ها] - fra - Wattpad

Story cover for DADS[ددی ها] by r_fraa_

DADS[ددی ها]

Reads 18,020
Votes 1,291
Parts 19

Reads 18,020
Votes 1,291
Parts 19

2 new parts

داستانی آمیخته در قالبه عشق و درد.
داستانه عاشقانی که درنهایت تنها راه جدایی ست .
داستانی که درد را لذت بخش جلوه میدهد
.بی دی اس امـ.
.معماییـ
.گیـ.
.فورسامـ.
.ددی و لیتل بویـ.All Rights Reserved

Table of contents

19 parts

Sign up to add DADS[ددی ها] to your library and receive updates

or

Content Guidelines

You may also like

That Lolita stole my heart 🎀⛓️ [ little slave & master (BDSM) ] by maribelle_fic

تو فقط ناله کن کیتن. من با دیدن بدن برهنه سفید و لپ کون صورتیت که زخمی و قرمز میشه ارضا میشم لولیتای من... 🔗👄 [ برای سنین بالای ۱۸ سال🔞 (البته خود نویسنده ۱۵ سالشه) ]

𝘍𝘳𝘪𝘦𝘯𝘥𝘴 /𝘛𝘢𝘦𝘬𝘰𝘰𝘬 ( 𝘊𝘰𝘮𝘱𝘭𝘦𝘵𝘦𝘥 ) by hailxie

یه آپارتمان داغون، دو تا پسر • Written by @keeruushii '

Belong to Alpha || متعلق به آلفا by maybeIV

•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••• « _نمرهاتو بررسی کردم و متوجه پیشرفتت شدم. +این خوبه آلفا؟ رون پسر روی پاش رو نوازش کرد و دستشو داخل لباسش برد و ناخونشو روی شکم پسر کشید _عالیه پسرم ، باید بابتش بهت جایزه بدم هوم؟ ناخونشو تندتند روی نیپل پسر کشید که ناله بلند پسر دراومد و نیشخندی روی لبش نشست _اصیل کوچولو. ! VKOOK ! OMEGAVERSE ! SMUT - FUN - ROMANCE

شیرین ترین اشتباه 🔞⛓️ by amyta77

⚠️🔞فیکشن دارای صحنه های بی دی اس امه🔞 کوک وی ، یونمین ژانر : بی دی اس ام . هیجانی . اسمات . خشن . عاشقانه -تو منجلابی ک خودم با دستای خودم درست کرده بودم گیر افتادم نه راه پس دارم نه راه پیش یه طرف خانواده و ابرم یه طرف دیگه..... مجبورم ادامه بدم راهی برا برگشت ندارم دلم میخواست راه کش بیاد نه اصن هیچ وقت نرسم بی فایده بود همه چی ، مگه تابحال چی طبق خواسته م پیش رفته؟؟! طولی نکشید لخت و عریان جلو در اتاق مردی بودم ک زندگیمو یه شبه نابود کرد. ای کاش اصن اون شب از خونه بیرون نمیومدم -اون چشاش ، فقط با دیدن خیس بودنشون اروم میشم هر روز از زندگیشو جهنم میکنم....

🔞من همخوابه ی هیونگام شدم! 🔞 I slept with my brothers! 🔞 by Strangerfromhellover

نباید خط قرمزها رو رد میکردی داداش کوچولو! تو که میدونستی چه بلایی سر یه قانون شکن میاد!!! «روایت یه عشق ممنوع، با طعم دارک، رابطه‌های سمی و ذهنی بیمار... داستانی بی‌ال، روانشناختی و خشن درباره‌ی سه نفر، سه گناه، و یه پایان غیرقابل پیش‌بینی.» dark darkromance bl bdsm angst brothers drama fluff leedongwook redflag sidong threesome toxiclove toxicrelationship هیونگا دوستان قبل از هر چیزی اینو بگم که اثر ممکنه در ادامه فول اسمات همراه با جزئیات بیشتر و ریز باشه. پس کسانی که دوس ندارن پیگیری نکنن و نخونن که نخوان اعتراضی داشته باشن. دوست عزیزی که زیر ۱۸ سال هستی. نخون گلم. نخون فدات شم. "اگر با جستجوی اسم داستان لینک اشتباهی باز شد، این لینک رسمی داستان در واتپد هست:"👇 https://www.wattpad.com/story/378834316?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Strangerfromhellover

آب نبات و سیگار "Candy & Cigarette " by bakadani10120

خلاصه: اون مرد، یک اشراف‌زاده ایتالیایی هست که مثل یک شاهزاده توی عمارت خانواده برلوسکاونی به عنوان تنها وارث بزرگ شده! شاید رفتار تند و تیز اون برای همه خدمتکاران عادی شده بود اما برای پسر یتیمی که برای کار کردن و مواظبت از اسب‌های او به اونجا رفته بود نه! " اون بویی از انسانیت، اخلاق و ادب نبرده و هیچ رحمی هم نسبت به مردم نداره!" چی میشه اگه این مرد، آشا ساده لوح داستان ما رو با تهمت دزدی به تخت خوابش بکشونه؟ کسی که به خاطر یک سو تفاهم مجبور به تن فروشی میشه! ناول : آب‌نبات و سیگار نویسنده: دانی روزهای آپ: شنبه‌ها

چرا تو؟ by DorsaHadi

خب خب جونگکوک پسری ۱۷ سالست که با پدر قمار بازش زندگی میکنه و پدرش وقتی بچه بود مادرش و کشته چی میشه اگه جونگکوک از اون خونه فرار کنه و گیره یه مافیا بیوفته؟.... یعنی میتونه دل اون مافیای بی احساس و ببره؟..... کاپل: تهکوک ژانر:(اسمات * اکشن * خشن * مافیایی * عاشقانه) درحال آپ***

• · · ┈┈┈─ 𝙊𝙋𝙀𝙉 𝘽𝙊𝘼𝙍𝘿💜⃤─┈┈┈ · · • by F0ZHXX

❞دو نفری که بخاطر دعواهاشون کل مدرسه سرسام گرفته بودن چطور کارشون به اینجا کشید؟چطور رسیدن به جایی که بخاطر هم حاضر بودن از اینده‌شون بگذرن؟فقط بخاطر یه دلسوزی بود؟چون غم همو فهمیدن؟یا بخاطر اون بوسه؟...❝ • · · ┈┈┈─𔘓─┈┈┈ · · • ⩩❚𝘾𝙊𝙐𝙋𝙇𝙀: 𝙆𝙊𝙊𝙆𝙑👨‍❤️‍👨 ⩩❚𝙂𝙀𝙉𝙍𝙀: 𝙍𝙊𝙈𝘼𝙉𝘾𝙀, 𝘿𝙍𝘼𝙈𝘼, 𝙎𝘾𝙃𝙊𝙊𝙇 𝙇𝙄𝙁𝙀, 𝙎𝙈𝙐𝙏🔞 ⩩❚𝘾𝙊𝙈𝙋𝙇𝙀𝙏𝙀𝘿✅ ⩩❚𝙒𝙍𝙄𝙏𝙀: 𝙁0𝙕𝙃𝙓𝙓📝

BABY GIRL [AU] Book1 by nsfwmarvel

"اگه تا الان دیوونه نبودم .. فک کنم دارم مجنون میشم!"

𝕄𝕪 𝕙𝕠𝕥 𝕟𝕦𝕣𝕤𝕖🫂🦋 by jikook9740

تهیونگ ۲۸ ساله قصه،با یه وضعیت مالی بد یهو تو روزنامه یه آگهی میبینه...یه آگهی راجب نگهداری از دونفر با یه حقوق بالا...ولی تهیونگ نمیدونست که اگر پاش رو بزاره تو اون عمارت سرنوشتش به کل تغیر میکنه. کی فکرش‌رو میکرد قراره بشه مطیع دوتا پسر ۲۰ ساله اون عمارت؟... <بخشی از داستان✨️🪽> جیمین:قبول کن که بشی همه چیز ما. تهیونگ:ولی من از شما بزرگترم،چطوری ازم توقع دارید با شما... ولی اون دوتا پسر نزاشتن حرف پسر بزرگتر تموم بشه و با لباشون مهر سکوت رو روی لبای تهیونگ،کوبیدن... . . . امیدوارم از خوندنش لذت ببرید🦋 #BDSM #Little #Kookmin #Vminkook

You may also like

Slide 1 of 10

That Lolita stole my heart 🎀⛓️ [ little slave & master (BDSM) ] cover

𝘍𝘳𝘪𝘦𝘯𝘥𝘴 /𝘛𝘢𝘦𝘬𝘰𝘰𝘬 ( 𝘊𝘰𝘮𝘱𝘭𝘦𝘵𝘦𝘥 ) cover

Belong to Alpha || متعلق به آلفا cover

شیرین ترین اشتباه 🔞⛓️ cover

🔞من همخوابه ی هیونگام شدم! 🔞 I slept with my brothers! 🔞 cover

آب نبات و سیگار "Candy & Cigarette " cover

• · · ┈┈┈─ 𝙊𝙋𝙀𝙉 𝘽𝙊𝘼𝙍𝘿💜⃤─┈┈┈ · · • cover

BABY GIRL [AU] Book1 cover

𝕄𝕪 𝕙𝕠𝕥 𝕟𝕦𝕣𝕤𝕖🫂🦋 cover

That Lolita stole my heart 🎀⛓️ [ little slave & master (BDSM) ]

تو فقط ناله کن کیتن. من با دیدن بدن برهنه سفید و لپ کون صورتیت که زخمی و قرمز میشه ارضا میشم لولیتای من... 🔗👄 [ برای سنین بالای ۱۸ سال🔞 (البته خود نویسنده ۱۵ سالشه) ]