
در شهری که سکوت گرانبهاترین کالا بود نامها همه چیز بودند جئون" و" کیم "دو اسم دو پادشاهی دو نفرین ابدی" نفرت ریشهدار در عمق قرنها در راهروهای پر زرق و برق ادن جایی که ثروت بیرحمانهترین قوانین رو دیکته میکرد به اوج خود میرسید او " جونگکوک" بود آتش و یخ در هم آمیخته خالکوبیهایی از نوک انگشتان تا شانههای قدرتمندش ادامه داشت داستانهایی ناگفته از خشم و پیروزی چشمانش سرد و تاریکتر از هر شب بی ستاره هر نگاهی رو میبلعید پیرسینگهایش یادآوری زخمهای عمیق یک قلدر بیمانند او فرمانروا بود بیپروا بی اخلاق بیرحم آیا یک بازیچه میتواند طعم پیروزی را تغییر دهد او"تهیونگ" بود ظریف شکننده با موهای فرفری به رنگ خاک سوخته و چشمانی که قهوهاییترین نیازهای عالم در آن میشکافت او مهربانی بود در قالب یک انسان دلسوز بیحد و حصر یک قلب پاک در دنیای آلوده به قدرت یک اشتباه در محاسبات دقیق تقدیر یک هدف آسان ؟یا شب تنها کسی که میتوانست او را به زانو درآورد؟ یک نقشه شوم یک انتقام دیرینه قلبی قرار بود بشکند آبروی قرار بود بر باد رود رازی درون سایهها که میتوانست تمام معادلات را به هم ریزد او آمد با چشمانی معصوم و روحی بیخبر "میدان بازی "ادن برنده: کسی که قلب دیگری رو شکار کند اما آیا هAll Rights Reserved