
>جنگ میان دو پادشاه؛ ناکاهارا و دازای اوسامو » در بین این جنگ و خون کیست که در این جنگل دفن خواهد شد؟ > زمانی جنگل در سکوت فرمان میراند؛ شیران پادشاه بودند، و تعادل، قانونِ بیچونوچرای طبیعت بود. اما با قیام گرگها، نظم فروپاشید. از دل تاریکی، قبیلهای برخاست که نه شکار بود و نه شکارچی -ما یه نسل تازه نبودیم. ما همیشه بودیم. صدها سال، بدون جنگ، دور از چشم بقیه.قبیله ای که بعد ها اسمشون شد خونآشامها، نگهبانان شب و رازهای زمین. حالا، پس از قرنها نبرد، با ورود انسانها به قلمرو جنگل، زمان تغییر رسیده. تنها راه نجات، فداکاری و تبدیل شدن به چیزیست که هرگز نبودند: انسان. اما چطور میشود با کسی همپیمان شد که عزیزترینهایات را از تو گرفته؟ و چطور میشود عاشق شد... وقتی هنوز داغ جنگ روی تنت باقیست؟ جواب دست ااف ها بود اون موجودات بند انگشتی اونها بهمون گفتن که تنها راه نجات، اینه که بخشی از انسان بشیم. تبدیل شیم. به شکل اونا، با حسهای خودمون.؟All Rights Reserved