پسرک سهسالهای که به دست خونآشامِ موسپید از بدوتولد وارد یک قلعهی متروکه شد و ناخواسته آموزش دید.
اما برای چی؟ برای کی...؟ آیا جونگکوکِ سهساله متوجه بود که آیندهاش به چه شکلی قرار بود رقم بخوره؟ البته که هنوز نه.
𝀤𝀤𝀤
«فقط سه ساعت تنها میمونی، جونگکوک. پسر خوبی باش، هوم؟ تا وقتی بیام کِلارا مراقبته.»
«نـ..نه... جوکو تنها نه! کلالا بد...»
ــــــــــــــــــــــــــــ༺D)Evil)༻ــــــــــــــــــــــــــ
✤ganer: Supernatural, Thriller, Romance, Smut
✤Couple: Kookv
Telegram: @lunenoire_6
~𝓜𝓸𝓸𝓷𝓼𝓪𝓷 𝓵𝓸𝓿𝓮𝓼 𝔂𝓸𝓾♡
• خـلاصـه:
او نیمهی دوم من در جسمی دیگر بود و از روزی که برای اولین بار چشمهایش را دیدم، میدانستم او را «قلب خارج از جسم» صدا خواهم زد.
البته، اولین باری که تنها من، خیال میکردم اولین است!
• بـرشی از داسـتان:
- دوستت دارم، جئون تهیونگ.
- منم دوست دارم، قلبِ جئون تهیونگ.
- عاشقمم هستی؟
- عاشقت هم هستم، برات هم میمیرم.
▸ 𝐍𝐚𝐦𝐞: AKOYA
▸ 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: VKook
▸ 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: Romanse, Drama, Angst, Smut
▸ 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: @lSilvanal