Story cover for Meeka by tima_rare
Meeka
  • WpView
    Reads 9
  • WpVote
    Votes 1
  • WpPart
    Parts 1
  • WpHistory
    Time <5 mins
  • WpView
    Reads 9
  • WpVote
    Votes 1
  • WpPart
    Parts 1
  • WpHistory
    Time <5 mins
Ongoing, First published Aug 28
Mature
یادمه بهت گفتم فراموش نکن، اگر آدم‌ها مال هم باشن، جهان هزار بار میچرخونه و در نهایت دوباره کنارهم قرارشون میده؛ اما اشتباه میکردم جیمین. بعضی از آدم‌ها هم عشق توی سرنوشتشون، مساوی با درده. پس من هم روحم رو رها کردم، تا بیشتر درد نکشی!

نفرت از من، عصبانیتت ازم، روزی تموم میشد. اما اگر اون موقع میدونستی ماجرا واقعا چیه، چطور میخواستی ادامه بدی؟ قلب لطیفت زیر پوسته‌ی سخت ظاهرت نابود میشد و من نمیتونستم بزارم چنین چیزی رو تجربه کنی.
All Rights Reserved
Table of contents
Sign up to add Meeka to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
𝐍𝐨𝐭 𝐦𝐲 𝐭𝐲𝐩𝐞 𝐛𝐮𝐭 𝐦𝐲 𝐇𝐔𝐒𝐁𝐀𝐍𝐃! by lioraxhayra
14 parts Ongoing Mature
❗️🔞این داستان شامل پارت های جنسی و محتوای بزرگسالان و گاهی همجنسگرایی هست🔞❗️ وقتی دو دنیای کاملاً متفاوت به اجبار با هم گره میخورند، جرقه هایی روشن میشود که نه خودشان میخواهند و نه خانواده هایشان... در این میان، کسی هست که آرام، بی صدا و وفادار، از دور نظاره میکند. اما هیچ چیز آنطور که در ظاهر دیده میشود، باقی نمیماند. بعضی لبخندها نقابند. بعضی سکوت ها، حرف دارند. و این بازی، تازه شروع شده... بخشی از داستان: ~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~ -جونگکوک چقدر میتونه خود واقعیش رو پشت نقاب قایم کنه؟ _هر چقدر فاصلشون کمتر بشه این نقاب هم پایین تر میره و اونجاست که منافعتون به خطر میوفته +اگه این باعث خراب شدن همه چیز میشه خب چه بهتر که زودتر اتفاق بیوفته ~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~ ژانر: عاشقانه،اسمات،درام،کمدی کاپل: ا/ت ، جونگکوک ، تهیونگ نویسنده: Liora
You may also like
Slide 1 of 10
Sinner cover
Enemy To Lover🍷 cover
MAFIA cover
 grumpy alpha cover
carousel cover
MOONBREATH «Vkook» cover
Second Chance cover
𝐍𝐨𝐭 𝐦𝐲 𝐭𝐲𝐩𝐞 𝐛𝐮𝐭 𝐦𝐲 𝐇𝐔𝐒𝐁𝐀𝐍𝐃! cover
 𓏲࣪ ִֶָ𝐌𝐨𝐨𝐧 𝐒𝐭𝐨𝐧𝐞𓂃 cover
Light My Cigarette [Oneshot]  cover

Sinner

27 parts Ongoing Mature

این حس را تازه تجربه میکرد. در حقیقت بارها دخترها سعی کرده بودند با او ارتباط برقرار کنند و پسرها به نوعی به او دست پیدا کنند ولی او از قلبش مطمئن بود و به راحتی از چنگالشان فرار کرده بود اما اینبار...اینبار حس میکرد قلب او دارد در دام می افتاد. چیزی که هیچوقت فکرش را نمیکرد عشق آنهم نسبت به یک همجنس؟آنهم به یک مرد متاهل؟آنهم به فامیل خودش؟به شوهرخواهرش؟! اگر جلوی این حس اشتباه را زودتر نمیگرفت عمیق تر میشد و او را به قعر گودال گناه میکشید..