Story cover for 𝐴𝐾𝐼𝑅𝐴 𝐴𝑁𝐺𝐸𝐿  by realruby4
𝐴𝐾𝐼𝑅𝐴 𝐴𝑁𝐺𝐸𝐿
  • WpView
    Reads 160
  • WpVote
    Votes 20
  • WpPart
    Parts 3
  • WpView
    Reads 160
  • WpVote
    Votes 20
  • WpPart
    Parts 3
Ongoing, First published Sep 04
آکیرا‌ آکرامن‌ گرگ‌ دورگه‌ آلفا-انیگمایی‌ که‌ به رسم قدیم و به دلیل قدرت زیادش‌ لیدر‌ یاکوزای‌ ژاپنه‌ و تمام آلفاهای‌ لیدر‌ پک‌های‌ جنگل‌ شین‌رین‌ تحت‌ فرمانشن‌ چی‌میشه‌ اگه‌ آکیرا‌ توسط جفت‌ حقیقی خودش 
جئون‌ جونگکوک پسر‌ امگای‌ آلفای‌ لیدر‌ پک‌ طلوع‌ ، به پلیس‌ تحویل‌ داده‌ بشه؟!
چی‌ میشه‌ وقتی آکیرا‌ برخلاف‌ تصورات بقیه‌
برخلاف‌ افکار‌ بقیه‌ تو کمتر‌ از پنج ماه‌ بدون‌ هیچ دردسری‌ از زندان بیرون بیاد و خودش رو به جفت‌ عزیزش‌ برسونه‌ ؟! 
فشار دست آکیرا به همراه صدای خنده‌ ترسناکش‌ بلند شد ؛ " قول میدم‌ ، هر‌زمان‌ که خواستم از این کاخ استفاده کنم ، نگاه کاملی به جسد آویزون شده‌ات‌ بندازم تا یادم نره‌ که .. چه حرومزاده‌ای‌ رو کشتم ."  
فشار دستش و به روی استخوان گردن‌ اون آلفا‌ بیشتر کرد صدای‌ ریز ترک‌برداشتن‌ اون استخوان‌ها‌ به گوش آکیرا‌ رسید ، صداهای‌ فریاد گرگ آلفای اون مرد که هیچ توانی‌ برای مقابله‌ کردن با گرگ دورگه‌ آکیرا نداشت به گوشش رسید ؛ داشت می‌کشتش‌ و این سزای‌ افرادی بود که قانون‌هاشو‌ زیر پا‌ میزاشتن!

writer: AKIRA 
Couple: Vkook - Hopmin 
Genre: omegaverse - romance - action 
Drama - mafia - smut - mperg
All Rights Reserved
Sign up to add 𝐴𝐾𝐼𝑅𝐴 𝐴𝑁𝐺𝐸𝐿 to your library and receive updates
or
#8enigma
Content Guidelines
You may also like
Submissive/مطیع by writerokiko
8 parts Ongoing
درحال آپ📌 -ازت متنفرم +من بیشتر -دوست دارم +من بیشتر -یه روز بلاخره میکشمت! -احتمال اینکه من با لباس زیر صورتی تو مافیا بگردم از اینکه تو منو بکشی بیشتره لیدی جئون! *** دو پسر که هیچ وجه اشتراکی ندارن، در دنیای خشن مافیا بزرگ می‌شن: تهیونگ، خونسرد، بی‌رحم و بی‌درد(cip)، استاد اسلحه و مبتلا به سادیسم، و جونگکوک، عصبی، لجباز و با حساسیت‌های شدید(Hyperallergy)، استاد خنجر و مبتلا به مازوخیسم. تهیونگ، جونگکوک رو مقصر مرگ مادرش میدونه و وقتی دعوای سرنوشت‌سازی بین اون‌ها شعله می‌کشه و یه آتیش سوزی عظیم به پا می‌کنه، جونگکوک به روسیه تبعید میشه و توی مافیای براتوا با زندگی ای وحشتناک و پر درد بزرگ میشه... اونقدر درد میکشه که درد براش عادی میشه؛ با هر دردی که میکشه نفرتش به تهیونگ ذره ذره بیشتر میشه! حالا، بعد از سال‌ها دشمنی و نفرت عمیق، مسیرشون دوباره بهم می‌رسه؛ جونگکوک باید در ماموریتی خطرناک، همکار تهیونگ کسی که ازش متنفره باشه. برخورد این دو قطب مخالف، خشم، کشش، و رقابت بین اون‌ها رو تا حد انفجار بالا می‌بره... و هیچ‌کس تضمین نمی‌کنه که کسی زنده بمونه، یا اینکه دلشون رو کنترل کنه. 𝑵𝒂𝒎𝒆: submissive 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: mafia, crime, dark romance, BDSM, enemies to lovers 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: vkook 𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: okiko
Revenge or interest? by kopqiwhuwiwih
4 parts Ongoing
Revenge or interest ازدواج تنها راه صلح اون دو خانواده بود . امگایی که بخاطر گذشته ی پدرش مجبور به ازدواج با الفایی که عاشقش نبود و رسوایی که حقش نبود شد . همه چیز اینجا تموم نشد وقتی که همه فکر میکردن با ازدواج گذشته فراموش میشه! درحالی که گذشته هر روز براشون تکرار میشده و امگای رسوا بیشتر قربانی این ازدواج می‌شد . ******************************* _ زندگی من ، امگای من ، همه چیز من به خودم ربط داره صد بار گفتم بازم میگم پسر جئون الان امگای منه اونجور که باید تقاص گناه پدرشو داد بقیش دیگه به هیچکس ربط نداره _ بهت گفته بودم فکر دور زدنمو از سرت بنداز بيرون فکر کردم تو این زندگی سگی موندگارت کردم ، اما انگار تا بچه نیاریم هوس رفتن از سرت نمیوفته _ من هیولا نیستم جونگکوک ، از من نترس هرکاری کرد‌م مقصرش شما بودید چه اون روز توی قبرستون چه امروز تو این اتاق ... + داداشت ابروی منو برد اذیتم کرد ، چندین و چندبار کارم به دکتر کشید + اما روی تخت عقایدش فرق می‌کرد دستاش بی رحم می‌شد اون ... اون دیوونست تعادل نداره خیلی از کاراش منو میترسونه ،‌ هنوزم ازش میترسم ! restore to vkook couple ✨️ couples: yoonmin and anothers Jener: omegaverse , moreg , dark romance ‌
is it love ? by winterbearmj
9 parts Complete
از وقتی یادش میومد تهیونگ جزو افراد مهم زندگیش بود . تهیونگ به قدری براش مهم بود که حاضر بود جونش رو هم براش بده . همه چی از وقتی شروع شد که تهیونگ ۲ ساله برای اولین بار با جونگکوک ۴ ساله ملاقات کرد . از همون اولین ملاقاتشون جونگکوک حس می‌کرد باید از پسر کوچکتر مراقبت کنه . البته این حس وقتی تهیونگ توی مهدکودک با بچه ها بازی می‌کرد و اونا هلش دادن و باعث ایجاد زخمی موندگار روی صورتش شدن ، قوی تر شد . این حس به قدری قوی بود که پدر تهیونگ که از قضا یک کمپانی خیلی معروف در عرصه مدلینگ داشت ، برای محافظت شدن از تک پسر عزیزش از جونگکوک درخواست کنه تا بادیگارد شخصی تهیونگ بشه و جونگکوک هم در جا قبول کنه . از سن پایین به کلاسای دفاع شخصی و بوکس و ... رفت ، تیر اندازی یاد گرفت و همه اینا برای محافظت از تهیونگ بود . پدراشون دوستای صمیمی بودن و دلیل ملاقات دیر بچه هاشون مهاجرت آقای جئون بود . البته بعد از ۴ سال با جونگکوک برگشت و وقتی متوجه پیوند دوستی قوی بین تهیونگ و جونگکوک شد ، تصمیم به موندن گرفت . حالا ۱۶ سال از اولین ملاقاتشون گذشته بود . تهیونگ مدل معروف و انحصاری شرکت پدرش و جونگکوک بادیگارد شخصی تهیونگ شده بود . اونها دوستای خیلی خیلی صمیمی ای شده بودن . خب ... شاید زیادی صمیمی . genre : fluff , drama , mini fic
𝐑𝐚𝐯𝐢𝐬𝐬𝐞𝐦𝐞𝐧𝐭 | 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤 by Hyong_1_995
41 parts Complete
راویسمْان:𝐑𝐚𝐯𝐢𝐬𝐬𝐞𝐦𝐞𝐧𝐭 "این بوک در تاریخ ۳۱ مرداد حذف خواهد شد." تهیونگ یه زندگی آروم داشت. مجسمه می‌ساخت، چای آلبالو می‌خورد، با خودش حرف می‌زد، و مطمئن بود هیچ‌کس نمی‌تونه ذهنش رو به‌هم بریزه. تا اینکه جونگ‌کوک اومد. با یه نگاه و لبخند گوش‌تاگوشی که می‌گفت: «سلام، اومدم مغزتو ری‌استارت کنم.» از اون لحظه به بعد، تهیونگ دیگه نه خواب داشت، نه منطق، نه حتی یه لیوان چای آلبالوی سالم. جونگ‌کوک مثل یه ویروس وارد شد: اول آروم، بعد با قدرت، بعد با آپدیت‌های روانی. و تهیونگ؟ اون فقط سعی می‌کرد نفهمه داره عاشق می‌شه، چون عاشق شدن توی این داستان یعنی سقوط آزاد، بدون چتر نجات، با یه جونگ‌کوک که وسط سقوط می‌گه: «پایین رو نگاه، قشنگه!» 𝐀𝐮𝐭𝐡𝐨𝐫: 𝐇𝐚𝐥𝐞𝐡 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞𝐬:𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤, 𝐲𝐨𝐨𝐧𝐦𝐢𝐧, 𝐧𝐚𝐦𝐣𝐢𝐧 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞,𝐅𝐥𝐮𝐟𝐟 , 𝐀𝐫𝐭, 𝐒𝐦𝐮𝐭, 𝐏𝐬𝐲𝐜𝐡𝐨𝐥𝐨𝐠𝐢𝐜𝐚𝐥 𝐅𝐢𝐜𝐭𝐢𝐨𝐧
Sleep  by Zahratehrany
14 parts Ongoing
ما به شما وعده یک خواب رنگی میدهیم !! دیگه قرار نیست با کابوس از خواب بیدار بشید!! همه ما ادم ها تقریبا نصف عمر خودمون رو خواب هستیم و در بعضی مواقع هنگام خواب چیزهایی رو میبینیم که در دنیای واقعی وجود نداره... حالا چی میشه اگر خواب هامون به واقعیت تبدیل بشن و ما با تمام وجودمون اون ها رو حس کنیم... در صورتی که یک نفر داره مارو وقتی که خواب هستیم در دنیای واقعی کنترل میکنه!؟ قسمتی از داستان: _چجوری میتونم این طعم بی نظیر رو تا همیشه داشته باشم؟ لبهاشو روی لبهای نیمه باز جونگکوک گذاشت اروم و عمیق بوسید. _چجوری قراره بدون اینکه دیونه نشم از فردا زندگی کنم؟ سرشو فاصله داد و تو چشمای خمار براق و نیمه باز جونگکوک نگاه کرد. _چجوری قراره این نگاهو فراموش کنم؟ قطره اشکی از چشم چپ جونگکوک پایین افتاد تهیونگ اخماشو تو هم کشید لبهاشو روی اون قطره خیس گذاشت و بوسیدش. _این دیگه برای چی بود....؟! جونگکوک سرشو به چپ طرفی که اشکش ریخته بود چرخوند تا کمتر اون رد خیس رو به تهیونگ نشون بده. _تمام این شب فوق‌العاده رو قراره من از یاد ببرم تهیونگ کاپل:تهکوک، سکرت ژانر: عاشقانه، اکشن، معمایی، علمی تخیلی، فانتزی، انگست، اسمات
Smell Of Death | بـــوے  ̶ م̶ر̶گ̶ــــ by w_crow
28 parts Ongoing
🚨‼️🔞دارای صحنە های باز و خشن - BDSM 🔞‼️🚨 ژانر ~ رازآلود ، روانشناسی با چاشنی درام ، مافیایی 🚨سد انده! و بوک مریضیه 👨🏻‍🦯این داستان نە جهت تایید یا شناختە شدن بلکە صرفا برای تفریح و لذت نویسندە نوشتە میشە! کاپل ها ~ چانجین ، مینسونگ کاپل های فرعی ~ چانمین ، هیونلیکس ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^ اسمشو زمزمه کرد: "جیسونگ." پسر روی تخت دراز کشیده بود ؛ دست‌ها و پاهاش با روبان مشکی رنگی بسته شده بودن ، چشم بندی روی چشماش بود و مثل یه شئ لوکس کادوپیچ شده بود. قفسهٔ سینه‌اش از نفساش آروم و عمیق بالا و پایین می‌شد ، اما مینهو می‌دونست ، اون بیداره. حسش می‌کرد. لرزش‌های نامحسوسش و لبای قرمز و لرزونشو میدید و میدونست پسرک ترسیده... و این مینهو بود که خودشو سرزنش میکرد بابت چیزی که از خیلی وقت پیش به خوبی فهمیدە بود! پسر میدونست هرچقدر بیشتر دستو پا بزنە ، بیشتر توی باتلاق چان گیر میوفته و اهرم فشار جدیدش قرارە جیسونگ باشە و بازم سعی کرده بود فرار کنه! چان پشت سرشون ، با لذت آشکاری توی چشماش ، ایستاده بود. دست‌هاش رو توی جیب فرو برده بود و از دیدن عکس‌العمل پسرش لذت می‌برد. آروم ، با لحنی که از همیشه عمیق‌تر بود گفت: "بهت گفته بودم لی‌نو! ؛ تو مجبورتر از چیزی هستی که فکرشو می‌ کنی"
You may also like
Slide 1 of 10
Submissive/مطیع cover
The Omega's Rebirth(Kookv) cover
Revenge or interest? cover
عشق در نگاه اول cover
is it love ? cover
(GANGSTER) COMPLETED   cover
Call me chef, Not baby cover
𝐑𝐚𝐯𝐢𝐬𝐬𝐞𝐦𝐞𝐧𝐭 | 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤 cover
Sleep  cover
Smell Of Death | بـــوے  ̶ م̶ر̶گ̶ــــ cover

Submissive/مطیع

8 parts Ongoing

درحال آپ📌 -ازت متنفرم +من بیشتر -دوست دارم +من بیشتر -یه روز بلاخره میکشمت! -احتمال اینکه من با لباس زیر صورتی تو مافیا بگردم از اینکه تو منو بکشی بیشتره لیدی جئون! *** دو پسر که هیچ وجه اشتراکی ندارن، در دنیای خشن مافیا بزرگ می‌شن: تهیونگ، خونسرد، بی‌رحم و بی‌درد(cip)، استاد اسلحه و مبتلا به سادیسم، و جونگکوک، عصبی، لجباز و با حساسیت‌های شدید(Hyperallergy)، استاد خنجر و مبتلا به مازوخیسم. تهیونگ، جونگکوک رو مقصر مرگ مادرش میدونه و وقتی دعوای سرنوشت‌سازی بین اون‌ها شعله می‌کشه و یه آتیش سوزی عظیم به پا می‌کنه، جونگکوک به روسیه تبعید میشه و توی مافیای براتوا با زندگی ای وحشتناک و پر درد بزرگ میشه... اونقدر درد میکشه که درد براش عادی میشه؛ با هر دردی که میکشه نفرتش به تهیونگ ذره ذره بیشتر میشه! حالا، بعد از سال‌ها دشمنی و نفرت عمیق، مسیرشون دوباره بهم می‌رسه؛ جونگکوک باید در ماموریتی خطرناک، همکار تهیونگ کسی که ازش متنفره باشه. برخورد این دو قطب مخالف، خشم، کشش، و رقابت بین اون‌ها رو تا حد انفجار بالا می‌بره... و هیچ‌کس تضمین نمی‌کنه که کسی زنده بمونه، یا اینکه دلشون رو کنترل کنه. 𝑵𝒂𝒎𝒆: submissive 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: mafia, crime, dark romance, BDSM, enemies to lovers 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: vkook 𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: okiko