Story cover for 𝘧𝘰𝘳𝘣𝘪𝘥𝘥𝘦𝘯 𝘸𝘩𝘪𝘴𝘱𝘦𝘳... by jikook9740
𝘧𝘰𝘳𝘣𝘪𝘥𝘥𝘦𝘯 𝘸𝘩𝘪𝘴𝘱𝘦𝘳...
  • WpView
    Reads 979
  • WpVote
    Votes 233
  • WpPart
    Parts 7
  • WpView
    Reads 979
  • WpVote
    Votes 233
  • WpPart
    Parts 7
Ongoing, First published Sep 05
2 new parts
"جیمین"

با تخسی لبام رو برچیدم و دستم رو روی شکم بزرگم گذاشتم و نق زدم:من توت فرنگی میخواممممم.

جونگکوک با بدبختی جلوی شکمم زانو زد و نالید:کوچولوی بابا،توروخدا یه چیز دیگه دلت بخواد.اخه من وسط زمستون توت فرنگی از کجا بیارممممم....

🫠🎀

••••••

جونگ‌کوک برای فرار از گذشته‌ی پر از زخم و تنهایی، شهر و زندگی‌شو عوض می‌کنه.
هیچ‌وقت فکرشو نمی‌کرد که فقط با یه نگاه، همه‌ی دیوارهایی که دور قلبش ساخته بود، فرو بریزه.
اون نگاه متعلق به جیمین بود... پسری که از همون اول، دوست داشتنش خط قرمز محسوب می‌شد.
یه عشق ممنوع.
عشقی که می‌تونست جونگ‌کوک رو نابود کنه یا براش معنای تازه‌ای از زندگی بسازه.
ولی کی می‌تونه جلوی قلبی رو بگیره که بی‌محابا می‌تپه؟

••••••

آغاز یک عشق ممنوعه...
ژانر فیک:اسمات،امپرگ،عاشقانه،گی،بیناجنس
کاپل اصلی:کوکمین
کاپل فرعی:نامجین،تهگی
امیدوارم از خوندن داستان ما لذت ببرید🦋

#Kookmin

#Jikook

#BTS
All Rights Reserved
Sign up to add 𝘧𝘰𝘳𝘣𝘪𝘥𝘥𝘦𝘯 𝘸𝘩𝘪𝘴𝘱𝘦𝘳... to your library and receive updates
or
#1جیمین
Content Guidelines
You may also like
Salvatore by Ministories13
59 parts Complete
(فصل اول فول💜)salvatore . ناجی . . . چطور شد؟چطور یکی میشه پاییز و بهار و تک تک ذره های هواش...تنها ترین الهه ی روی زمین...شکسته ترین...وقتی نبض بزنه اون نگاهش تو دونه دونه ی سلول های عصبیش... و فوران کنه اون حس سرخ داخل رگایی که یخ زده بود... حالا که داشت قدم برمیداشت سمت اون بهشت بی انتها...قدماش میلرزید...سست میشد...تحلیل میرفت هر چی که داشت غرور...ابهت...مردونگی...قسم خورده بود...به صداش...به چشماش...به روحش جلوی اون الهه ی جنگجو زانو زد و دستی به ساق پای سفید و خوشتراشش کشید و لذت مثل دارویی جذب سلول های تشنه ی تنش شد...ساق پاشو بالا اورد و بوسه هاش بودن که شروع شدن...از مچ تا زانو....و انگشتایی که روی رون سفیدش کشیده شد و همون فاصله ی هیجان انگیز و طی میکرد و حوله کنار میرفت و دیدش روی بهشتش کامل تر میشد اره این جئون جونگکوک بود زانو زده جلوی الهه اش دستایی که کنترل از دست میدادن دلی که عنان از کف داد و لبایی که تن سفیدی و لمس میکردن...تن سفید الهه ی هرزه اش...آفرودیته لعنتی که شده بود پاییز و بهار و ذره های هوایی که نفس میکشید آفرودیتی که با چشمایی خمار بند حولشو باز کرد و با پاهایی باز شده و پوزخندی منتظر حرکت بعدی سالوا شد جونگکوک__ناب ترین حضور زندگیم • • • کاپل اصلی : کوکمین • کاپل فرعی: یونمین.تهگی • ژانر: اکشن•هار
You may also like
Slide 1 of 10
◇ 𝒔𝒕𝒂𝒓𝒕 𝒂𝒈𝒂𝒊𝒏 ◇ cover
One Shot | BTS cover
Salvatore cover
the Second son cover
"Room 308"*کوکمین* cover
𝘼𝙢𝙖𝙧𝙞𝙨🌙 cover
A Safe Hug "kookv" cover
𝓒𝓻𝓾𝓮𝓵 𝔂𝓸𝓾 cover
𝘜𝘯𝘥𝘦𝘳𝘸𝘦𝘢𝘳 𝘓𝘰𝘰𝘬𝘴 𝘉𝘦𝘵𝘵𝘦𝘳 𝘞𝘩𝘦𝘯 𝘐𝘵'𝘴 𝘖𝘧𝘧 ! (ترجمه) cover
𝐅𝐚𝐤𝐞𝐜𝐡𝐚𝐭•𝐤𝐨𝐨𝐤𝐯 cover

◇ 𝒔𝒕𝒂𝒓𝒕 𝒂𝒈𝒂𝒊𝒏 ◇

24 parts Ongoing

برای وفاداری رها کردن.... به علت نجات شخصی با ارزش تر برای عام .... صحنه سازی دردناک، که قلب های زیادی را شکست و نور امید را از بین برد .... دریچه های عشق و محبتی که با آخرین دیدار بسته شدند...... رنگ هایی که به یک باره تیرگی بر آنها قلبه کرد.... چه اتفاقی افتاد..! آیا ریسمان های تکه تکه شده سرنوشت دوباره بهم گره میخورند.......؟ قلم سرنوشت اینبار...چند صفحه را پر میکند؟! 📜