Story cover for دزدِ ماه | Lunny Vor by Emperoryuta
دزدِ ماه | Lunny Vor
  • WpView
    Reads 13
  • WpVote
    Votes 2
  • WpPart
    Parts 2
  • WpView
    Reads 13
  • WpVote
    Votes 2
  • WpPart
    Parts 2
Ongoing, First published Sep 06
روی تشک چرک‌مرده ای دراز کشیده بودم .نگاه خالی و سردم روی زنجیر فلزی سرد دور مچ پام دودو میزد . صدای سرفه ی یکی از دخترها کلافم کرده بود . نور ضعیفی از زیر در به داخل اتاق میتابید و صدای موسیقی کلاسیک و گفت و گوی دو مرد میومد . در باز شد و سایه ی بلندی روی زمین افتاد. 
اون یه شیطانه. با چشم هایی به روشنی آب های منجمد قطب شمال و دستهایی که خون آدمهای زیادی روی اونهاست.
All Rights Reserved
Sign up to add دزدِ ماه | Lunny Vor to your library and receive updates
or
#44dark
Content Guidelines
You may also like
ORPHIC by Adrinaaliyari
55 parts Complete
🌹ووت و کامنت مابین داستان فراموش نشه🌹 ⛔ هرگونه کپی و تغییر دادن، بازگردانی با یه کاپل دیگه در فیکشنم، اکیدا ممنوع است! ⛔ ♕نویسنده: VICTORIA.BTS♕ ♕کامل شده♕ ♕هپی اند♕ °°°° جئون جونگ‌کوک، تتوآریست خشن و مرموز 27 ساله، در شهری دورافتاده، زندگی ساده‌ای داره-تنها، بدون دردسر، تا اینکه کیم تهیونگ، پسری 26 ساله، استیصال‌زده که از مراسم عروسی‌اش فرار کرده، به شکل غیرمنتظره‌ای وارد زندگی‌اش می‌شه. تهیونگ نه تنها ماشینش گم می‌شه، بلکه باید از دختربچه ی 13 ساله‌ای به اسم سون سورا مراقبت کنه-کسی که تا حالا وجودش رو نمی‌دونسته. تحمل مشکلات و حضور تهیونگ برای جونگ‌کوک دشواره؛ مردی که پیچیدگی‌ها رو دوست نداره، مخصوصاً از نوع احساسی‌ش. بااین‌حال، وقتی دردهای گذشته‌ی تهیونگ یکی‌یکی آشکار می‌شن، جونگ‌کوک نمی‌تونه بی‌تفاوت بمونه؛ هم به خاطر تهیونگ، هم به خاطر اون دختر بچه که ناگهان زندگیش رو تغییر داده. رابطه‌اشون مثل یه بالانس ظریف بین خشم و دلسوزی، سکوت و سکوت‌های پرمعنا، امنیت و زخمی عمیق رشد می‌کنه. جونگ‌کوک سنگینی زخم‌ها و این خشونت پنهان رو پشت خودش پنهان می‌کنه-تا وقتی رسیدن تهیونگ به نقطه‌ای از درد، باعث می‌شه همه‌چیز بشکنه.... آینده ی اونها چطور پیش میره؟!...
𝒍𝒆𝒈𝒆𝒏𝒅 𝒐𝒇 𝒕𝒉𝒆_𝐃𝐄𝐌𝐎𝐍_ by golabaton
25 parts Ongoing
🔻عنوان: مُهر اهریمن ♦️کاپل‌ها: چانبک، هونهان ♦️ژانر: تریلر، دارک رمنس، انگست، اسمات 🔺نویسنده: golabaton برشی از داستان: _بازم اهریمنم میشی؟ تا جایی که مثل قبل حتی برام آدمم بکشی؟ پسری که انگشتاش رو با کنجکاوی و لذت توی لاشه‌ی سگی حرکت می‌داد و جز به جز اعضای حیوان مرده رو چک می‌کرد در جواب سوال بی احساسش لبخند بامزه‌ای تحویلش داد. جوری که انگار ازش یه شیشه نوتلا خواسته بود دستش رو از جسد حیوان بخت‌برگشته بیرون کشید و خیره به صورت جدیش خیلی غلیظ و پشت سرهم گفت. _البته... با کمال میل... با لذت... پسر ایستاده بعد تایید سه بخشیش لحظه‌ای سکوت کرد و شیطنت وار یکی از انگشتای کثیف وخونیش رو به دهن گذاشت و مکید. وقتی خوب تمیزش کرد با چشمهای درخشان و ترسناکش جلو اومد و زیر نگاه سردش سرخوش پلکی بهم کوبید. _مثلا میتونم چشمای ریز و درشت هر کسی رو که بخوای برات در بیارم و به عنوان مزه توی گیلاست بندازم... روانی مو مشکی با زدن لبخند دندون نمایی بقیه‌ی انگشتای خونی و کثیفش رو روی قلب کوبنده اش گذاشت و چنگی به سینه‌ی فشرده‌اش انداخت. _به شرطی که آخرش به عنوان هدیه این قلب کوچولو و نازت رو از سینه ات بیرون بکشم و به یه عروسک بی جون و بغلی تبدیلت کنم...قبوله؟...
You may also like
Slide 1 of 10
pesky cover
ORPHIC cover
you're our boy / Vkookmin cover
𝒍𝒆𝒈𝒆𝒏𝒅 𝒐𝒇 𝒕𝒉𝒆_𝐃𝐄𝐌𝐎𝐍_ cover
پیشی شیطون cover
Amygdala  cover
Arranged marriage cover
Safe Embrac. cover
"HALF BROTHER" cover
𝙉𝙚𝙬 𝙎𝙩𝙪𝙙𝙚𝙣𝙩ⱽᵏᵒᵒᵏ cover

pesky

9 parts Complete

_نه. احمق هایی که خیلی احمقن شامل آدمایی میشن که ساعت سه صبح تصمیم می‌گیرن با یه تفنگ پلاستیکی مردمی که فقط تصمیم دارن بخوابن رو بترسونن. با بالا انداختن ابروم پرسیدم: مردمی که فقط تصمیم دارن بخوابن؟ خب اون مردم می‌تونن بیخیال آدمای احمقِ احمقی بشن که با تفنگ پلاستیکی جلوی آیینه وایستادن، به قیافه ی تاسف بر انگیز خودشون خیره شدن و از خودشون می‌پرسن چرا حتی مردن هم خسته کننده و بیخوده؟ چيزی نگفت و فقط خیره به من، پلک می‌زد. یک، دو، سه،... فکر کنم پونزدهمین پلک زدنش بود که بالاخره با صدایی آروم گفت: به هر حال...دنیا به آدمای احمقِ احمق هم نیاز داره. آدمایی مثل...تو. این داستان عاشقانه و روزمره‌ی ویمینه و شاید میون سر و کله زدن های دوره‌گرد قصه‌گو و خاکستری محبوس، کمی هم عطر نعنایی نامکوک رو حس کنید!