Story cover for 17 september by marlxin
17 september
  • WpView
    Reads 8
  • WpVote
    Votes 3
  • WpPart
    Parts 1
  • WpView
    Reads 8
  • WpVote
    Votes 3
  • WpPart
    Parts 1
Ongoing, First published Sep 12
پرده‌ها کشیده شده بود، نور خاموش، و تنها چیزی که مونده، رد خاطره‌های قدیمی توی اون خونه بود.یه تیشرت روی صندلی، یه لیوان قهوه‌ی نشسته، و بوم طراحی‌ای که هیچ‌وقت تموم نشد.  
هر شب، کنار تخت، با اشک‌های بی‌صدا و گوشی‌ای که هیچ پیامی از اون نمی‌فرسته، فقط یه جمله که مدام تو ذهنش بود:«اگه داری نگام می‌کنی... فقط یه نشونه بده
All Rights Reserved
Sign up to add 17 september to your library and receive updates
or
#384رومنس
Content Guidelines
You may also like
You may also like
Slide 1 of 10
•|Psycho|• cover
Blood & bond🩸 cover
بی هراس cover
Amygdala  cover
"HALF BROTHER" cover
بی پروا cover
𝐛𝐚𝐜𝐤 𝐭𝐨 𝐲𝐨𝐮 | بازگشت به تو cover
Little .....  rita cover
طوفان عقیق cover
Deadly Ballet | باله‌مرگ | Vkook cover

•|Psycho|•

65 parts Complete

[COMPLETED] _ آرزو؟ . . . فکر کنم آرزو ندارم . . . +مگه میشه؟ _ میدونی آرزو یعنی چیزی که رویا شو داشته باشی قرار نباشه هیچ وقت بهش برسی در غیر اینصورت میشه هدف! کمی با انگشت هایش بازی کرد و ادامه داد _ سعی میکنم به چیزایی که قرار نیست به دستشون بیارم فکر نکنم. [ Bloody Sour Cherry ]