Story cover for Wolf Relief / تسکین گرگ/ Kookmin  by user04048066
Wolf Relief / تسکین گرگ/ Kookmin
  • WpView
    Reads 1,822
  • WpVote
    Votes 371
  • WpPart
    Parts 14
  • WpView
    Reads 1,822
  • WpVote
    Votes 371
  • WpPart
    Parts 14
Ongoing, First published Sep 13
« پایان یافته »

مولتی شات جذاب تقدیم نگاهتون.


امپراتور تشنه به خون با قدرتمندترین گرگ سرزمین، تنها با یافتن جفت حقیقی آرام می‌گیرد؛ سفری سرنوشت‌ساز او را به امگایی می‌رساند که زندگی و حکومتش را دگرگون می‌کند....


ژانر: History, Romance, Omegaverse

کاپل: کوکمین ، یونته
All Rights Reserved
Sign up to add Wolf Relief / تسکین گرگ/ Kookmin to your library and receive updates
or
#2kookmin
Content Guidelines
You may also like
"Whiskey & Roses"«کوکمین» by jshsjssee
24 parts Ongoing
مقدمه بارون نم‌نم می‌بارید. اون‌قدری نبود که بخوای چتر باز کنی، ولی کافیه موهات خیس شه و از اون حس مرطوب لعنتی متنفر بشی. ماشین مشکی براق با یه توقف آروم جلوی درِ بزرگ عمارت ایستاد. ساختمون... درست همون‌طور بود که توی توصیف‌ها گفته بودن؛ بلند، باشکوه، با در و دیوارهای سنگی و رنگ‌هایی که انگار از دل شب دراومده بودن. طوسی، مشکی، آبی تیره. هیچ‌چیز گرم یا خوشایندی توش نبود. جیمین، با یه نفس عمیق، از ماشین پیاده شد. بارون آروم روی موهای بلوندش نشست. قطره‌ها روی پوست سفید و نرمی صورتش می‌لغزیدن، اما اون بی‌تفاوت ایستاده بود. نه از محیط ترسید، نه از نگاه‌های سنگین گاردها. جیمین امگا بود، اما از اون امگاهایی نبود که ساکت کنار می‌موندن. با اون‌که بدنش ظریف بود، توی نگاهش یه جور لجبازی خاص بود، یه زبون‌درازی خفه. اون از امگا بودنش استفاده نمی‌کرد، ازش می‌جنگید. قرار بود دستیار جدید رئیس بشه. رئیس... یعنی همون مردی که همه ازش با ترس اسم می‌بردن. جئون جونگ کوک.
You may also like
Slide 1 of 9
"Whiskey & Roses"«کوکمین» cover
"SPR𖧧NG FAIRY" kookmin cover
Deadly human weapon
 cover
serendipity(ترجمه شده) cover
"Room 308"*کوکمین* cover
| 𝗪𝗿𝗶𝘁𝗲 𝗺𝗲 | ᵛᵏᵒᵒᵏ cover
Love behind the mask of revenge/عشقی زیر نقاب انتقام/ Kookmin  cover
Sorry, I love you  cover
fell for a playboy  cover

"Whiskey & Roses"«کوکمین»

24 parts Ongoing

مقدمه بارون نم‌نم می‌بارید. اون‌قدری نبود که بخوای چتر باز کنی، ولی کافیه موهات خیس شه و از اون حس مرطوب لعنتی متنفر بشی. ماشین مشکی براق با یه توقف آروم جلوی درِ بزرگ عمارت ایستاد. ساختمون... درست همون‌طور بود که توی توصیف‌ها گفته بودن؛ بلند، باشکوه، با در و دیوارهای سنگی و رنگ‌هایی که انگار از دل شب دراومده بودن. طوسی، مشکی، آبی تیره. هیچ‌چیز گرم یا خوشایندی توش نبود. جیمین، با یه نفس عمیق، از ماشین پیاده شد. بارون آروم روی موهای بلوندش نشست. قطره‌ها روی پوست سفید و نرمی صورتش می‌لغزیدن، اما اون بی‌تفاوت ایستاده بود. نه از محیط ترسید، نه از نگاه‌های سنگین گاردها. جیمین امگا بود، اما از اون امگاهایی نبود که ساکت کنار می‌موندن. با اون‌که بدنش ظریف بود، توی نگاهش یه جور لجبازی خاص بود، یه زبون‌درازی خفه. اون از امگا بودنش استفاده نمی‌کرد، ازش می‌جنگید. قرار بود دستیار جدید رئیس بشه. رئیس... یعنی همون مردی که همه ازش با ترس اسم می‌بردن. جئون جونگ کوک.