Story cover for SACRIFICE || Yeongyu , Sookai by Niki11011
SACRIFICE || Yeongyu , Sookai
  • WpView
    Reads 349
  • WpVote
    Votes 64
  • WpPart
    Parts 4
  • WpHistory
    Time 1h 11m
  • WpView
    Reads 349
  • WpVote
    Votes 64
  • WpPart
    Parts 4
  • WpHistory
    Time 1h 11m
Ongoing, First published Sep 16
*موقتا متوقف شده*
NAME : sacrifice
COUPLES : Yeongyu , sookai
WRITER : NiKi
UP DAYS : Sunday
HAPPY END 


-تو بهم قول داده بودی ، به این زودی تمام حرف‌ها و قول‌هات رو فراموش کردی؟
یادت رفته بهم گفتی هروقت پیش تو بودم گریه کنم؟ که بتونی اشک‌هام رو پاک کنی و روی چشم‌هام بوسه بکاری؟
یادت رفته گفته بودی هروقت غمگین شدم به آغوشت پناه ببرم؟
عوضی پس چرا هنوز چشمات بسته‌ان؟
چرا اشک‌هامو پاک نمیکنی و منو نمیبوسی؟
چرا بغلم نمیکنی و انگشت‌هاتو بین موهام به حرکت درنمیاری و نوازشم نمیکنی؟
چرا چشم‌هات رو ازم مخفی میکنی؟حاضرم هرکاری کنم تا دوباره بهم نگاه کنی
اگه لازم باشه روحم رو میفروشم ، قلبم رو بهت هدیه میکنم و خودم رو فدای تو میکنم، تا یکبار دیگه اسمم رو از زبون تو بشنوم ، تا یکبار دیگه منو به آغوشت راه بدی و اشکهام رو پاک کنی
بهم یادآوری کنی هیچ‌چیزی قادر به جدا کردن ما نیست
میدونی چقدر دلم واست تنگ شده؟
پس چرا بیدار نمیشی یونجونا؟ 

Sacrifice : قربانی کردن ، فدا کردن

______________________
بعنوان اولین کارم خیلی بی‌نقص و کامل نیست اما بهترینم رو براش میزارم
امیدوارم دوستش داشته باشید لیلیوم‌ها:)
All Rights Reserved
Sign up to add SACRIFICE || Yeongyu , Sookai to your library and receive updates
or
#17کای
Content Guidelines
You may also like
Last Angel (Rule s1) by sarina-2006
22 parts Complete
Rule:«Reconstructed of past» Gener:Romance,Angst,BDSM,Fantsy,Kink,+18 دستور:«بازسازی گذشته» ژانر:عاشقانه,غمگین,بی دی اس ام,فانتزی,کینک,+18 خلاصه فیک:جیمین پسری که توسط ناپدریش اذیت میشه,پسری که بعد از 23 سال با شش پسر دوست میشه,کسی که فکر میکنه مادرش به پدرش خیانت کرده و باعث مرگشه... چی میشه اگه دوستاش برده شیطان باشن؟چی میشه مادرش یه فرشته عاشق باشه؟چی میشه چشم اهریمن دنبال جیمین باشه؟ قسمتی از فیک: به جی هوپ نگاه کردم رو صورتش طرح های ترسناکی بود که به رنگ قرمز و سیاه بودن جی هوپ تقریبا منو به سمت اون عمارت میکشوند بلاخره سکوت بینمون و شکوندم حالم خیلی بد بود بزور حرف زدم:ه..هی.هیون..هیونگ...م..ما...ک..کجا..می...میریم با چهره ترسناکش بهم نگاه کرد و پوزخندی زد :نترس جیمین شی داریم میریم خونه ما! اما لحنش تسکین دهنده نبود انگار داشت تهدیدم میکرد +ه..هیو..نگ...من......و..برگ..ردون نمیتونستم راه برم میترسیدم,هر لحظه به اون عمارت ترسناک نزدیک تر میشدیم جی هوپ خودشو به من چسبوند و تو گوشم زمزمه کرد:به خونه خوش اومدی جیمین! *** جیمین فهمید که بازم خراب کرده حرفی نزد که جونگکوک عصبی تر داد زد :تو احمق منو چی صدا کردی؟ جیمین با ترس گفت:متا.... کوک با یه پوزخند از روی حرصش گفت:اگه یکبار دیگه این کلمه رو بگی زبونتو میبرم تا دیگه نتونی متاسفم..
Heart Breaker by LiaStrawberryy7
15 parts Ongoing
Name:Heart Breaker (دل شکن) Couple:vkook,yoonmin,namjin Genre:mafia,omegavers,smut,romence, action,Aangst Telegram:Stellie0 《در شهری که مافیاها قوانین خودشون رو دارن، سازمانی مخفی وجود داره که نسل‌های نادر و کنترل‌نشده‌ی مافیا ها رو شناسایی، مهار و حذف می‌کنه. جونگکوک، یک آلفای سطح بالا با پرونده‌ای مخفی و گذشته‌ای خونین، مأمور همین سازمانه. وظیفه‌ش: نفوذ به یکی از خطرناک‌ترین باندهای مافیایی و حذف آلفای مرموزی به نام ویکتور چِرناف - کسی که دولت او را «گره‌ی سیاه» می‌نامه: موجودی با گره‌های ناپایدار و قدرت بی‌مرز. جونگکوک فقط یه مأمور بود؛ تا وقتی که به ویکتور رسید-رئیسی بی‌رحم با چشمانی یخ‌زده و رازی خطرناک درون قلبش. اما وقتی حقیقت پیوند پنهان‌شون آشکار میشه، نفرت جاشو به درد، عطش و جنون میده. بین فریب و احساس، بین خون و عشق... کی تسلیم میشه؟ ویکتور(تهیونگ) یا جونگکوک؟ "_حس می‌کنی پیوندمون داره می‌سوزه؟ - آره. دعا کن زودتر بسوزه و تموم شه... چون اگه نسوزه، من خودم تورو آتیش می‌زنم. - تو اشتباهی بودی که تقدیر بهم تحمیل کرد. - پس چرا هنوز کنارمی؟ جرأت بریدن نداری یا فقط از تنهایی می‌ترسی؟ _اگه نفرت اسلحه بود،هر نگاه من گلوله ای بود که تو رو بارها کشته بود." *تایم آپ نامنظم
Little Bunny  by Zabi1212
40 parts Complete Mature
( کامل شده ) درد و ترس ، چیزی که جونگکوک هایبرید هیفده ساله از سن خیلی خیلی کم بهش عادت کرده . شاید درد کشیدن دیگه براش ساده شده باشه ؟ البته درد کشیدن برای هیچکس ساده نیست ، وقتی اون صدایی که توی مغزت حرف میزنه ام حالش ازت بهم میخوره دیگه چیزی نمی‌مونه میمونه؟ و اینور هم کیم تهیونگ پسر پولداری که همه فکر میکنند بهترین زندگی رو داره البته معلومه که از شخص دیگه زندگی خیلی بهتری داره ولی خب اونم دلایلی داره که از موقعیتش متنفر باشه . چی میشه اگه تهیونگ اون کسی که میخواد ازش مراقب کنه رو پیدا کنه و کوک ام مکان امنی که لازم داره ؟ __________ ته : هیششش نفس هیونگ برا چی معذرت خواهی می‌کنی فرشته ؟ ببینمت پسر قشنگم کوچولوی من برای چی گریه می‌کنی اخه؟ میدونی چقد دلم برات تنگ شده ؟ همه کس هیونگ زندگیه هیونگ اشک نریز پسر نازم میبینی حالم خوبه ؟ نگاه کن منو کوک سرش رو بالا آورد و با چشمای اشکیش به ته خیره شد که دوباره گریش گرفت و شروع کرد به اشک ریختن و گریه کردن با صدای بلند و ته که انگار دست پاچه شده بود لبخندی زد و دوباره کوک رو بغل کرد ته : هیشش عیب نداره عزیزم گریه کن دل کوچولوت گرفته قربون صدات بشم هیسس عیب نداره ....
You may also like
Slide 1 of 10
Last Angel (Rule s1) cover
●• LEAVE YOUR DEVIL TO ME •● cover
Heart Breaker cover
Tacenda cover
𝗦𝗛𝗨𝗧𝗧𝗘𝗥 | شاتـر  cover
𝗟𝗢𝗦𝗧 𝗜𝗡 𝗧𝗛𝗘 𝗙𝗜𝗥𝗘 cover
Extacy cover
𝑴𝒏𝒊𝒆́𝒓𝒆́ cover
The 7 Princes [BTS x Reader](Translation Ver ) cover
Little Bunny  cover

Last Angel (Rule s1)

22 parts Complete

Rule:«Reconstructed of past» Gener:Romance,Angst,BDSM,Fantsy,Kink,+18 دستور:«بازسازی گذشته» ژانر:عاشقانه,غمگین,بی دی اس ام,فانتزی,کینک,+18 خلاصه فیک:جیمین پسری که توسط ناپدریش اذیت میشه,پسری که بعد از 23 سال با شش پسر دوست میشه,کسی که فکر میکنه مادرش به پدرش خیانت کرده و باعث مرگشه... چی میشه اگه دوستاش برده شیطان باشن؟چی میشه مادرش یه فرشته عاشق باشه؟چی میشه چشم اهریمن دنبال جیمین باشه؟ قسمتی از فیک: به جی هوپ نگاه کردم رو صورتش طرح های ترسناکی بود که به رنگ قرمز و سیاه بودن جی هوپ تقریبا منو به سمت اون عمارت میکشوند بلاخره سکوت بینمون و شکوندم حالم خیلی بد بود بزور حرف زدم:ه..هی.هیون..هیونگ...م..ما...ک..کجا..می...میریم با چهره ترسناکش بهم نگاه کرد و پوزخندی زد :نترس جیمین شی داریم میریم خونه ما! اما لحنش تسکین دهنده نبود انگار داشت تهدیدم میکرد +ه..هیو..نگ...من......و..برگ..ردون نمیتونستم راه برم میترسیدم,هر لحظه به اون عمارت ترسناک نزدیک تر میشدیم جی هوپ خودشو به من چسبوند و تو گوشم زمزمه کرد:به خونه خوش اومدی جیمین! *** جیمین فهمید که بازم خراب کرده حرفی نزد که جونگکوک عصبی تر داد زد :تو احمق منو چی صدا کردی؟ جیمین با ترس گفت:متا.... کوک با یه پوزخند از روی حرصش گفت:اگه یکبار دیگه این کلمه رو بگی زبونتو میبرم تا دیگه نتونی متاسفم..