Story cover for snow and sun«completed»  by nana_bl_navel
snow and sun«completed»
  • Reads 1,614
  • Votes 583
  • Parts 18
  • Reads 1,614
  • Votes 583
  • Parts 18
Complete, First published Sep 23
13 new parts
«تمام شده» 

"میدونی آفتابی که صبح زمستون بعد از یه شب طوفانی روی برف میشینه باعث میشه زیباتر از همیشه بدرخشه؟
من می خوام برای تو اون نور ملایم باشم." 
امگا نوشت:
"ولی آفتاب برف رو آب میکنه."
"تو میتونی منو بکشی." 
((این فیکشن مزه ی بستنی و مارشمالو میده، 
یه کار فلاف و لطیف)) 
خلاصه: 
جیمین،  امگایی درونگرا که اضطراب اجتماعی داره، مجبور میشه برای پروژه ی دانشگاهش با جئون جونگکوک معروف همگروهی بشه، 
و همزمان به پیشنهاد دوستش وارد وبسایت دوست یابی دانشگاه میشه و با شخصی ناشناس آشنا میشه... 

ژانر:«فلاف، رمنس،  مدرسه ای»
All Rights Reserved
Sign up to add snow and sun«completed» to your library and receive updates
or
#11jimin
Content Guidelines
You may also like
𝐌𝐲 𝐑𝐞𝐝 𝐖𝐢𝐧𝐞 by my_third_eye
49 parts Ongoing
𝐍𝐚𝐦𝐞: 𝐦𝐲 𝐫𝐞𝐝 𝐰𝐢𝐧𝐞 ☀︎︎ 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 1*8, 𝐟𝐥𝐮𝐟𝐟, 𝐦𝐩𝐫𝐞𝐠, 𝐫𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐦𝐚𝐟𝐢𝐚, 𝐎𝐦𝐞𝐠𝐚𝐯𝐞𝐫𝐬𝐞 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐤𝐨𝐨𝐤𝐦𝐢𝐧 𝐧𝐚𝐦𝐣𝐢𝐧 𝐭𝐚𝐞𝐠𝐢 𝐡𝐨𝐩𝐣𝐨𝐧𝐠 𝐚𝐭𝐞𝐞𝐳 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: 𝐧𝐢𝐧𝐚 ❥︎ 𝐄𝐥𝐠𝐚 جونگ‌کوک می‌تونست گرگ سفید و کوچولوی جفتش رو ببینه که با چابکی بین درخت‌ها می‌جست و ازش دور می‌شد. جیمین با دلی شکسته، لابه‌لای درخت‌ها می‌دوید و می‌خواست خودش رو به هیونگش برسونه. دلش شکسته بود و فقط می‌خواست به یه جای امن پناه ببره و از اونجا دور بشه. اما با صدای کوبش پنجه‌های قوی که از پشت سرش شنیده می‌شد ترسید و ناچار نگاهی به عقب انداخت. با دیدن گرگ سیاه و بزرگِ جفتش که با خشم دنبالش می‌کرد، سرعت دویدنش رو بیشتر کرد که پاش به ریشه‌ی بیرون زده‌ی درختی گیر کرد و با شدت زمین خورد. جونگ‌کوک با خوشحالی خرناسی کشید و با یک جهش روی بدن دردمندش خیمه زد.
In "Kim" Mansion ⏳️ by Saghar_Stories
37 parts Complete
شما چقدر به پسرداییتون وابسته هستین ؟ اصلا چندبار در سال میبینینش ؟ خونه هاتون چقدر به هم نزدیکه ؟ جواب این سوال ها برای جونگکوک خیلی سادس ! اون دیووانه‌وار وابسته‌ی پسر داییشه ! کیم تهیونگی که باهاش تو یک خونه زندگی میکنه و از لحظه‌ای که چشم به این دنیا باز کرده اون رو دیده 👬🏻 ولی هر آدمی تو زندگیش اشتباهاتی داره ... گاهی آدم ها با پیش داوری ها و تصمیمات غلطشون فقط زندگی خودشون رو نه ، بلکه زندگی کسی که دوسش دارن رو هم زیر و رو میکنن همونطور که جونگکوک و تهیونگ با اشتباهشون زندگی همدیگه رو به هم ریختن ...🙃 □■□■□■□■□■□■□ +مامانی ؟ عزیزدل یَنی شی ؟ -عزیزدلو به کسی میگن که از ته قلب دوسش دارن ... یعنی برای قلبشون خیلی باارزش و مهمه +همه میتونن یه عزیزدل داشته باشن ؟ -آره عزیزم هرکسی میتونه برای خودش عزیزدل داشته باشه +تاتا تاتا ... تو عزیزدله منی ! +عزیزدله توام من باشم ؟ -تو همیشه‌ی همیشه عزیزدل منی □■□■□■□■□■□■□ Story Genre: Fluff,romance,smut❤️‍🔥 Couple: Vkook,Namjin,secret😏💏🏻 "Complete "🪷
عشق عشق است (کوکمین_kookmin) by j_imin_n
29 parts Ongoing
جئون جونگکوک مدیر یک شرکت مدلینگ است. او همسرش را از دست داده و یک دختر ۶ ساله به نام جنون مینجو دارد جئون سوهی همسر جونگکوک در حین زایمان مینجو بر اثر عوارض ناشی از آن درگذشت یک سال طول کشید تا جونگکوک دوباره به جئون جونگکوکی که قوی و مشتاق است تبدیل شود او به خاطر دختر باهوشش از پس همه این مشکلات برآمد. جین بهترین دوست جونگ کوک است و به عنوان منشی در شرکت جونگ کوک کار میکند جونگ کوک به او وظیفه پیدا کردن یک پرستار بچه برای دخترش را میدهد نامجون که معشوق جین است نام جیمین را پیشنهاد داده است. او میدانست که جیمین برای این کار مناسب است زیرا جیمین عاشق بچه ها بود. پارک جیمین دانشجوی یک دانشگاه خصوصی است که به دنبال شغلی برای پر کردن اوقات فراغت خود میگردد او در حال حاضر از تعطیلات سه ماهه ترم لذت میبرد بنابراین به دنبال یک شغل پاره وقت بود او به پول احتیاج ندارد فقط نمی خواهد وقتی پدر و مادرش برای کارهای تجاری سفر میکنند تنها در خانه بنشیند. #kookmin #kook #jimin #jin #namjon #bts #fanfiction پارت گذاری روز های زوج🤗 این فیک ترجمه شده است اگر اشکالی جیزی دیدین به بزرگ واری خودتون ببخشید😂💜 امیدوارم ک از خوندن این فیک لذت ببرید😚
You may also like
Slide 1 of 10
𝐌𝐲 𝐑𝐞𝐝 𝐖𝐢𝐧𝐞 cover
fake chat||KOOKV cover
In "Kim" Mansion ⏳️ cover
Hαɾɱσɳყ σϝ ԃҽαƚԋ cover
kook/vmin au cover
Damnation of the Mumpsimus cover
Hiring Love - Vkook  cover
عشق عشق است (کوکمین_kookmin) cover
One night_kookmin cover
Sugar Daddy  cover

𝐌𝐲 𝐑𝐞𝐝 𝐖𝐢𝐧𝐞

49 parts Ongoing

𝐍𝐚𝐦𝐞: 𝐦𝐲 𝐫𝐞𝐝 𝐰𝐢𝐧𝐞 ☀︎︎ 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 1*8, 𝐟𝐥𝐮𝐟𝐟, 𝐦𝐩𝐫𝐞𝐠, 𝐫𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐦𝐚𝐟𝐢𝐚, 𝐎𝐦𝐞𝐠𝐚𝐯𝐞𝐫𝐬𝐞 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐤𝐨𝐨𝐤𝐦𝐢𝐧 𝐧𝐚𝐦𝐣𝐢𝐧 𝐭𝐚𝐞𝐠𝐢 𝐡𝐨𝐩𝐣𝐨𝐧𝐠 𝐚𝐭𝐞𝐞𝐳 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: 𝐧𝐢𝐧𝐚 ❥︎ 𝐄𝐥𝐠𝐚 جونگ‌کوک می‌تونست گرگ سفید و کوچولوی جفتش رو ببینه که با چابکی بین درخت‌ها می‌جست و ازش دور می‌شد. جیمین با دلی شکسته، لابه‌لای درخت‌ها می‌دوید و می‌خواست خودش رو به هیونگش برسونه. دلش شکسته بود و فقط می‌خواست به یه جای امن پناه ببره و از اونجا دور بشه. اما با صدای کوبش پنجه‌های قوی که از پشت سرش شنیده می‌شد ترسید و ناچار نگاهی به عقب انداخت. با دیدن گرگ سیاه و بزرگِ جفتش که با خشم دنبالش می‌کرد، سرعت دویدنش رو بیشتر کرد که پاش به ریشه‌ی بیرون زده‌ی درختی گیر کرد و با شدت زمین خورد. جونگ‌کوک با خوشحالی خرناسی کشید و با یک جهش روی بدن دردمندش خیمه زد.