Han Gang

لینو خیلی عصبی بود و کنترلش دست خودش نبود
هان روی لینو کراش زده بود
هان رئیس مافیاست
چان برادر کوچیک تره هان هست یک سال از هان کوچیک تره
و چانگبین برادر لینو
چان عصابه لینو خورد کرد و چان مثل کیسه بوکس کتک میخورد میتونست جلوشو بگیر ولی اینکارو نکرد هان وقتی دید چان داره کتک میخوره اومد سمت لینو و دوتا مشت بهش زد چانو بلند کرد و داد به بادیکارداش لینو گرفت و مجبورش کرد به عمارت هان بیاد یجوری تا سه سال مجبورش کرد کار کنه لینو از هان بزرگ تر بود
هان هنوز به فکر انتقام گرفتن بود اصلا کلا فراموش کرده بود که روش کراشه و دوستش داره
بعد سه هفته هان بخاطر شکست خوردن توی قمار اومدتوی خونه لینو دید که داره بهش نگاه میکنه یقیه لینو گرفت و بردش توی یه اتاق گرفت لینو زد و از اتاق اومد بیرون لینو بخاطر کتکی که خورده بود از دهنش خون میومد و توی شک بود حتی اخم نگفت
هان یه قمار دیگه کرده بود با پدر لینو و هان برنده شد پدر لینو سر خود لینو که زیرخواب هان بشه شرط بسته بود یعنی لینو دیگه نمیتونست از پیش هان فرار کنه دو روز بعد که هان اومده بود پیش لینو همه ی اتفاق هارو براش توضیح داد و لینو توی شوک بود هان به لینو گفت که میخواد کرده بشه نه اینکه بده ولی کسی قرار اذیت بشه لینو وسایل بی دی اس ام رو برداش و لینو رو مجبور کرد