
زیباییاش میتوانست نجات دهنده باشد یا عامل ویرانی؟ نسیمی نرم روی زخمها، یا نفرینی قدیمی که روح را میبلعد؟ هرکس نزدیکش میشد، میان عشق و سقوط گرفتار میگردید.. زیبای وحشی نه فقط یک ظاهر، معمای ممنوعه بود؛ لمسش میسوخت، نگاهش را اسیر میکرد، و بهای شناختنش... قلبی بود که دیگر راه برگشت نداشت. - ت غییر ، دلیلِ این رفتارا نیست.. ما چیزاییو دیدیم که اونا خواستن ببینیم.. نقاب هاشون افتاد.. - خیلیم طول نکشید مگه نه پارک؟ - یادم نمیره باهام چیکار کردی کیم ! منتظرم بمون.. حتمابرایادیتواخبارآپلود.. تو چنل عضو بشید شیرینچههام* @ er_fiction بوس بهتونAll Rights Reserved
1 part