
وضعیت: درحالآپ کاپل: کوکوی🐰🐯 ژانر: تاریخی، مدرسهای، روزمره، فانتزی/تخیلی، سفر در زمان، ماجراجویی، اسمات خلاصه⚠️: تهیونگ دانشجوی هنر، بخاطر رد شدن در امتحان درس تاریخ، مجبور میشه برای پاس کردن واحدش، یک پروژه عملی انجام بده. یک تحقیق و یا ارائه راجب درس رو مخِ4، "سلطنت چوسان در دورهی خاندان جئون" اما به خودش میاد و متوجه میشه که به گذشته رفته. چطوری؟ کجا؟ کی؟ نمیدونست. باید برمیگشت اما یک مشکلی بود! "زمان کیم... زمان، تو فقط تا وقتی فرصت داری که شکلات داخل دستت آب بشه." ____ بخشی از داستان: کسی قرار نبود بفهمه من اهل اینجا نیستم. کسی قرار نبود بفهمه من همه چیز رو کموکاست راجب آینده این امپراطوریها میدونم. کسی قرار نبود بفهمه یک کتابدرسی مسخره دارم که به قول خودتون پیشگویی خدایانتون هست! من قرار بود هیچکسی باشم و بعد چند ماه برگردم به زمان خودم، ولی حالا ببین!! اینجام و بخاطر خرافات احمقانهی شما عقبافتادهها نزدیک چوبه دار ایستادم! نه... اینکار رو نکن امپراطور جئون! تو... تو با توطئهی درباریهات میمیری بذار کمکت کنم! _ چنل تلگرام رد لیدی: povredlady69 پیج اینستای ادیت ها: _vkooktae با تشکر از انتخاب این داستان^^🍒All Rights Reserved