Story cover for Chocolate Time  by the_redlady69
Chocolate Time
  • WpView
    Reads 392
  • WpVote
    Votes 57
  • WpPart
    Parts 5
  • WpView
    Reads 392
  • WpVote
    Votes 57
  • WpPart
    Parts 5
Ongoing, First published Oct 13
وضعیت: درحال‌آپ
کاپل: کوکوی🐰🐯

ژانر: تاریخی، مدرسه‌ای، روزمره، فانتزی/تخیلی، سفر در زمان، ماجراجویی، اسمات

خلاصه⚠️:

تهیونگ دانشجوی هنر، بخاطر رد شدن در امتحان درس تاریخ، مجبور می‌شه برای پاس کردن واحدش، یک پروژه عملی انجام بده. یک تحقیق و یا ارائه راجب درس رو مخِ4، "سلطنت چوسان در دوره‌ی خاندان جئون" 
اما به خودش میاد و متوجه می‌شه که به گذشته رفته. چطوری؟ کجا؟ کی؟ نمی‌دونست.
باید برمی‌گشت اما یک مشکلی بود!
"زمان کیم... زمان، تو فقط تا وقتی فرصت داری که شکلات داخل دستت آب بشه."
____

بخشی از داستان:
کسی قرار نبود بفهمه من اهل این‌جا نیستم.
کسی قرار نبود بفهمه من همه چیز رو کم‌وکاست راجب آینده این امپراطوری‌ها می‌دونم.
کسی قرار نبود بفهمه یک کتاب‌درسی مسخره دارم که به قول خودتون پیش‌گویی‌ خدایان‌تون هست!
من قرار بود هیچ‌کسی باشم و بعد چند ماه برگردم به زمان خودم، ولی حالا ببین!! این‌جام و بخاطر خرافات احمقانه‌ی شما عقب‌افتاده‌ها نزدیک چوبه دار ایستادم!
نه... این‌کار رو نکن  امپراطور جئون! تو... تو با توطئه‌ی درباری‌هات می‌میری‌ بذار کمکت کنم!
_

چنل تلگرام رد لیدی: povredlady69 
پیج اینستای ادیت ها: _vkooktae 

با تشکر از انتخاب این داستان^^🍒
All Rights Reserved
Sign up to add Chocolate Time to your library and receive updates
or
#3تاریخی
Content Guidelines
You may also like
You may also like
Slide 1 of 9
TINNITUS  cover
red wine  _ شراب قرمز cover
𝐅𝐢𝐞𝐫𝐲 𝐍𝐢𝐠𝐡𝐭 ˢᵒᵖᵉ cover
Text Me & Sext me || KookV cover
Beautiful Lonely cover
ᴍᴏᴏɴʟɪɢʜᴛ🌙 cover
Caramel Hair Doctor | KOOKV cover
MY ANGEL OF DEATH🥀 cover
Firstborn [KookV] cover

TINNITUS

29 parts Complete

فرار از مراسم ازدواج اجباری‌اش، چیزی بود که مدت‌ها براش برنامه داشت؛ اما جایی همه‌چیز پیچیده‌ شد که در حین فرار، با جفتش روبه‌رو می‌شه؛ جفتی که برادرِ نامزد عزیزش بود. "_ فرار نکن، بامبی... مکثی کرد و با قدمی به جلو، کمی از نور تابیده‌شده از سمت حیاط رو به‌طرف خودش کشوند و مقابل نگاه گیج امگا، ادامه داد: «از من، از جفتت فرار نکن بامبی.» جفت؟ متعجب ابرویی بالا انداخت و خواست با خنده و بی‌حوصلگی سیگما رو به سخره بگیره که حرف جونگ‌کوک و خنده‌ی دل‌نشینش، زبون به دهنش خشک کرد. _ به‌جای برادرم، با من ازدواج کن." ژانر: امگاورس، امپرگ، هیجانی، عاشقانه، اندکی جنایی و وحشت کاپل: کوکوی رایتر: مانلی