
گاهی یک لبخند میتونه شروعِ سقوط باشه ... من فقط خواستم ناجی باشم ؛ اما مهربانیم بهانهای شد برای یک بازی کثیف. میونِ عکسهایی که همهچیز رو به آتش کشیدند و دروغهایی که همه باورشون شد ؛ فهمیدم هیچکس اونطور که نشون میده نیست. در شهری پر از فلاشِ دوربین و چشمان قضاوتگر، در شهری که هر نگاه، یک رسوایی تازه میسازد، من ماندم میونِ انتقام و بخششی که شاید هرگز نیاد...All Rights Reserved