Oneira (اونِیرا)
----
آخرین روز دبیرستان برای " مین یونگی " قرار نبود خاص باشه از وقتی که " پارک جیمین " با صدایی پرتحکم اعتراف کرد عاشقشه ..
همون لحظه بین اون شلوغی مدرسه یچیزی تو وجودش لرزید که نمیدونست کنجکاوی یا عشقه..
سالها گذشت و عشق نوجوونیشون شکل گرفت، جون گرفت و به ازدواجی آروم ختم شد خونهای با دیوارهای سفید، لبخندهای نصفهنیمه و دختری چهارساله که با هر خندش دنیا روشنتر میشد..
اما بحثها، فریادها، و سکوتهایی که مثل خنجر بینشون افتاد ..
دو وکیل موفق، دو قلب شکستخورده، و کودکی که بینشون کمکم ناپدید میشد ..
تا اون روز...
روزِ حادثه ..
جادهای بارانی، حرفهایی ناتمام، و نگاهی آخر که هر دو فراموشش نکردن.
یک لحظه... فقط یک لحظه کافی بود تا همه چیز فرو بریزه .
وقتی چشم باز کرد، هیچ صدایی نبود ، نه خندهی دخترش، نه صدای نفسهای جیمین.
مین یونگی موند و سایههایی از گذشته که هر شب در خواب صداش میزنن
نمیدونست کابوسه یا واقعیت، خوابه یا ادامهی زندگی ..
فقط میداند چیزی در او مرده... و هنوز بیدار نشده است ..
--------------------
Writer : raha
Coupel : yoonmin , vkook , namjin , ..
Genre : omegaverse , mpreg , drama , smut , agnes
[ شروع از دی ماه ]
اسم: مافیای صورتی🔞
ژانر: مافیای/ خشن/ عاشقانه/ اسمات
___________________
کیم نامجون رئیس باند آر ام به شدت از رقیبش متنفره از نظر اون جین اصلا مافیا نیست و به درد خونه داری میخوره.
کیم سوکجین رئیس باند پینک آرجی دشمن قدیمی نامجون به خاطر گذشته و زخمی که نامجون بهش زده دنبال هر راهیه که تلافی کنه.
.
نامجون: عوضی صورتی پوش بهتره با زبون خوش محموله ام برگردونی وگرنه آتیشت میزنم.
سوکجین: تند نرو کیم بهتره نیست واسه شروع معذرت خواهیت کفشام با زبونت واکس بزنی شاید تصمیمم عوض شد و بهت رحم کردم.
.
.
و اما حالا کیم تهیونگ و کیم جونگکوک 5 ساله توی مهد کودک باهم همکلاسی شدن و پدراشون بعد از سال ها دوباره دیداری تازه کردن.
_اشم من جونتوتیه.
+شلام منم کیم تهلونگم.
_هه هه تو همون پسله ی بیلیختی که حتی نمیتونه اشمش دُلُشت بده.
+ساکت شو کیم جونتوک پاپام دُفته باهات حلف نژنم.
پسر جیغ کشید.
_اشمم جونتوته نه جونتوت.
کاپل اصلی : تهکوک/ کوکوی (ورس) و نامجین.
کاپل فرعی: ؟
(فصل دوم در حال آپ...)
_________________
توی این فیک از اسم اعضای بی تی اس استفاده شده و هیچ گونه ارتباطی با زندگی شخصی اعضا نداره💜.