اسم من هری استایلز هست.من یک زندگی نرمال و خوب داشتم تا اینکه چشم های بنفش اون دختر منو تصخیر کرد وقتی که اون داخل دبیرستان جادو شد.ولی اون یک نژاد تالن بود و من یک جادوگر با موفقیت هایی که منو از بقیه جدا میکرد چون من شجاع و کله خر تر از بقیه بودم خودمو تو دردسر میندازم و بعد قهرمان میشم.ولی اون از من نیست.اون یه اشرافی با بال و چشم های بنفشه.ولی وقتی که اون سخت ترین ظربه ها رو میبینه من قهرمان و تنها کس اون میشم.من عاشقش شدم ولی اون زخم عمیقی داره که من میخوام درستش کنم ولی ایا اون هم عاشقم میشه؟یا تصمیم میگیره انتقام بیگیره؟هر کاری که بکنه من در کنارش میمونم.
11 parts