I Love you in my dreams
  • Reads 16,298
  • Votes 1,898
  • Parts 16
  • Reads 16,298
  • Votes 1,898
  • Parts 16
Complete, First published Jun 25, 2015
لوهان تو جذابترین و باحال ترین گروه مدرسس،و سهون تازه واردی که از روز اول همه توجه هارو جلب کرده ومشکل به وجود آورده.
  تلاش لوهان برای به چنگ آوردن سهون میتونه موفقیت آمیز باشه؟
  تو این راه باید چه چیزایی رو از دست بده؟؟
᯽᯽᯽
زوج: هونهان
ژانر: مدرسه‌ای، عاشقانه
وضعیت: تکمیل شده✅

*اصل فیک به زبان استانبولی بوده و اجازه نامه کسب شده✔
All Rights Reserved
Sign up to add I Love you in my dreams to your library and receive updates
or
#12tao
Content Guidelines
You may also like
dear (عزیز کرده) by im-not-arshyabro
23 parts Ongoing
اسم:dear (عزیز کرده) درحال آپ✍🏻 ژانر:امگاورس٫امپرگ٫تاریخی٫اسمات و ..... کاپل اصلی:ویکوک کاپل فرعی:یونمین خلاصه: خاندان جئون معتقدن که امگا ها سفیدیه دنیا هستند همه ی مردم چوسان باور داشتن که هر امگایی که خون جئون ها را داشته باشه پاک ترین و زیبا ترین امگاست تا اینکه یه فردِ چینی که سفیر پادشاهیه چین بود تو بازار چشمش به امگایی زیبا روی و با ظرافت میخوره سفیر چینی اون امگای بی گناه رو به زور با خودش تا گیشا خانه میکشه و اونجا بهش تجاوز میکنه اون امگا که از خاندان جئون بود روز بعدش خودش رو با تیکه ای پارچه از سقف اتاقه گیشا خانه آویزون میکنه و خود کشی میکنه و بعد از اون تا چند صد سال بعد خاندان جئون امگایی از خون خود نداشتن و فکر میکردن که از طرف الهه ی ماه نفرین شدن و با ورود جونگکوک کوچولوی ما این نفرین شکسته شد. روز های اپ:جمعه ها این فیک خیلی گوگولی مگولی و سافت و بی دردسره و روزمرست پارت هاش هم احتمالا کم باشن 🎀ورژن کوکوی توی همین اکانت با همین اسم🎀
You may also like
Slide 1 of 10
LOVE and MADNESS / عشق و جنون  cover
The Persian Boy cover
Outlaw cover
dear (عزیز کرده) cover
Your eyes tell || VK || Completed cover
Buttons And Pain [ season 3 : Completed ] cover
لورنزو | Lorenzo cover
پرسه در نیمه شب cover
14 Days With You cover
𝖲𝗎𝗉𝗉𝗈𝗋𝗍𝗂𝗇𝗀 𝗇𝖾𝗐 𝗐𝗋𝗂𝗍𝖾𝗋𝗌 cover

LOVE and MADNESS / عشق و جنون

7 parts Complete

خودش رو روی پسر بیچاره خم کرد و پارچه ی سیاه رو از روی سرش برداشت، اخمی کرد: "چرا داری گریه میکنی! الان باید التماس کنی که ولت کنم، مگه نه!" و دیوانه وار خندید. چشمهاشو بست و سرش رو بالا برد، نفس عمیقی کشید تا بوی خون ذهنشو پر کنه. ییبو با عصبانیت دستش رو روی میز کوبید: "ای لعنتی... حرومزاده ی لعنتی..."