The Sleepwalkers (#wattys2015)
  • Reads 64
  • Votes 4
  • Parts 2
  • Time 5m
  • Reads 64
  • Votes 4
  • Parts 2
  • Time 5m
Ongoing, First published Aug 12, 2015
What if I told you there was more than just one world? 

You wouldn't believe me, right?

I've lived in both worlds. The world where humanity is living, and the world where life is just a memory. 

•}~{•

On her 16th birthday, Melanie Walker starts having nightmares, and starts sleepwalking. After seeing flashes of water, drowning, and dying, she assumes she's going insane. 

She visits doctors, therapists, and psychologists, but nothing helps her. Until finally she gives up and rules it out as a paranormal happening. She hits the books. 

Could her past life be haunting her? 

Could she really be Astral Projecting?

Copyright © Andrea Spraker
All Rights Reserved
Sign up to add The Sleepwalkers (#wattys2015) to your library and receive updates
or
#75projection
Content Guidelines
You may also like
Little Bunny  by Zabi1212
40 parts Ongoing
( کامل شده ) درد و ترس ، چیزی که جونگکوک هایبرید هیفده ساله از سن خیلی خیلی کم بهش عادت کرده . شاید درد کشیدن دیگه براش ساده شده باشه ؟ البته درد کشیدن برای هیچکس ساده نیست ، وقتی اون صدایی که توی مغزت حرف میزنه ام حالش ازت بهم میخوره دیگه چیزی نمی‌مونه میمونه؟ و اینور هم کیم تهیونگ پسر پولداری که همه فکر میکنند بهترین زندگی رو داره البته معلومه که از شخص دیگه زندگی خیلی بهتری داره ولی خب اونم دلایلی داره که از موقعیتش متنفر باشه . چی میشه اگه تهیونگ اون کسی که میخواد ازش مراقب کنه رو پیدا کنه و کوک ام مکان امنی که لازم داره ؟ __________ ته : هیششش نفس هیونگ برا چی معذرت خواهی می‌کنی فرشته ؟ ببینمت پسر قشنگم کوچولوی من برای چی گریه می‌کنی اخه؟ میدونی چقد دلم برات تنگ شده ؟ همه کس هیونگ زندگیه هیونگ اشک نریز پسر نازم میبینی حالم خوبه ؟ نگاه کن منو کوک سرش رو بالا آورد و با چشمای اشکیش به ته خیره شد که دوباره گریش گرفت و شروع کرد به اشک ریختن و گریه کردن با صدای بلند و ته که انگار دست پاچه شده بود لبخندی زد و دوباره کوک رو بغل کرد ته : هیشش عیب نداره عزیزم گریه کن دل کوچولوت گرفته قربون صدات بشم هیسس عیب نداره ....
نـبـلاء الـقـتـلـة  by valen_xi
8 parts Ongoing
مرت حياتها بين فخاخ القدر، الذي لم يترك لها فرصة أن تعيش بسلام. لعنة ظلت تلاحق كل نساء عائلتها، وكل من تزوج، كانت تُسحب منه قطعة من روحه، حتى غدت الحياة مجرد حافة خطر دائم. لكن لم تكن تلك اللعنة هي الوحيدة التي تهددها، بل كان زواجها المفروض هو الخديعة الثانية التي تجرعتها,هي التي ظنت أنه سيوفر لها الأمان، أنها ستجد في قلبه ما يعيد لها الأمل، لكن سرعان ما اكتشفت أنه لا حب في هذا الزفاف القسري. كان يراها مجرد وسيلة لتوطيد قوة عائلته، لا أكثر. هو الذي لا يعرف كيف يحب، ولا يريد أن يحب، كان يعتقد أن كل من اقترب منه فقد جزءًا من نفسه، وكأن الحب لا يتناسب مع وجوده. هي، التي تحاول أن تكون قوية رغم كل ما مرت به، تجد نفسها أمام رجل لا يعرف الرحمة، ولا حتى الاحترام، متحجرة في زواج لا يحمل إلا اللامبالاة. وكلما حاولت أن تفتح قلبها له، كلما اكتشفت أن المسافة بينهما تتسع أكثر، وكل كلمة كانت تصرخ بها داخليًا كانت تموت على شفتيها، لأنها تعلم أن هذا هو قدرها، أن تخذل مرة أخرى. كان يعلم أنها مدمرة، لكنها كانت تجذبه كالمغناطيس. كلما ابتعد، زادت رغبته في العودة إليها. _ Vilanara Delrosa. _ Matias Delgardo. الـــبـــدايـــة كـــانـــت هـــنـــا .
You may also like
Slide 1 of 10
Little Bunny  cover
Brotherhood of the Wolf cover
Family's keeper (wtm) cover
نـبـلاء الـقـتـلـة  cover
The world of yo-kai(Yokai watch X Reader) cover
Cupid's Match : CUPID'S MATCH BOOK 1 cover
OCEAN (သမုဒ္ဒရာပိုင်တဲ့လခြမ်းငယ်) (Complete) cover
Daddy's Precious Little Girl cover
Mahal cover
My Freak Show Life (BWWM) cover

Little Bunny

40 parts Ongoing

( کامل شده ) درد و ترس ، چیزی که جونگکوک هایبرید هیفده ساله از سن خیلی خیلی کم بهش عادت کرده . شاید درد کشیدن دیگه براش ساده شده باشه ؟ البته درد کشیدن برای هیچکس ساده نیست ، وقتی اون صدایی که توی مغزت حرف میزنه ام حالش ازت بهم میخوره دیگه چیزی نمی‌مونه میمونه؟ و اینور هم کیم تهیونگ پسر پولداری که همه فکر میکنند بهترین زندگی رو داره البته معلومه که از شخص دیگه زندگی خیلی بهتری داره ولی خب اونم دلایلی داره که از موقعیتش متنفر باشه . چی میشه اگه تهیونگ اون کسی که میخواد ازش مراقب کنه رو پیدا کنه و کوک ام مکان امنی که لازم داره ؟ __________ ته : هیششش نفس هیونگ برا چی معذرت خواهی می‌کنی فرشته ؟ ببینمت پسر قشنگم کوچولوی من برای چی گریه می‌کنی اخه؟ میدونی چقد دلم برات تنگ شده ؟ همه کس هیونگ زندگیه هیونگ اشک نریز پسر نازم میبینی حالم خوبه ؟ نگاه کن منو کوک سرش رو بالا آورد و با چشمای اشکیش به ته خیره شد که دوباره گریش گرفت و شروع کرد به اشک ریختن و گریه کردن با صدای بلند و ته که انگار دست پاچه شده بود لبخندی زد و دوباره کوک رو بغل کرد ته : هیشش عیب نداره عزیزم گریه کن دل کوچولوت گرفته قربون صدات بشم هیسس عیب نداره ....