یقه بالا می دهیم دست ها در جیب سیگار به ته رسیده میان لب به دیوار تکیه می دهیم نه که کاراگاه باشیم یا عضو مافیا نه بدبختیم...! داستان یه دختر یتیم که از معنای خانواده داشتن و یک زندگی نرمال با پایان های خوب رو نمیدانست و مسیر زندگیش اورا به سمت راهی دشوار کشید و اورا درمیان مردانی ظالم قرارداد و چیزی جز یک برده نبود در دنیای خودش او متعلق به تاریکی بود هر ضربه اورا سنگ تر از قبل میکرد
21 parts