جایی که من توش بزرگ شدم باید برای زنده بودن خودت دیگری رو میکشتی... باید می دویدی تا دیگران تورو نکشن... پس من هم تو تمام عمرم برای زنده بودن دویدم... جایی که من ازش اومدم احساسی بودن با مرگ برابر بود... پس دیگه احساس نداشتم... احساسات توی زندیگم جایی نداشتن... جایی که من ازش اومدم همه مثل همن... بی حس ، سنگدل ، بی روح... فقط تعداد خیلی کمی بودن که تفاوت داشتن... ولی این به این معنی نبود که شبیه من باشن... من متفاون بودم... همچنین تنها... تا اینکه به یه پسر با موهای عجیب غریب برخورد کردم... چشماش وحشی بودن طوری که هر لحظه اماده ی شکار بود... خبر نداشتم زیر اون چشمای وحشی کسی قایم شده که درست مثل منه... ...... ژانر : عاشقانه / اکشن / درامAll Rights Reserved
1 part