Extremely Short Horror Stories (Persian) - Nooshin - Wattpad

Extremely Short Horror Stories (Persian)

nooshin_gal_lover

Reads 19,050
Votes 2,439
Parts 78

Reads 19,050
Votes 2,439
Parts 78

nooshin_gal_lover

Mature

death die evil horror scary shortstory terrified terrifying ترسانکترینداستانها ترسناک داستانترسناک داستانک داستانکوتاه

من نمیتونم حرکت کنم،ببینم،حرف بزنم یا بشنوم و اینجا تمام مدت خیلی تاریکه. اگر میدونستم انقد تنها میتونه باشه، ترجیح میدادم سوزونده بشم.
....
. از هیولاها نترسید فقط دنبالشون بگردید.سمت چپتونو نگاه کنید،سمت راستتون،زیر تختتون،پشت کشوهاتون،توی کمدتون رو نگاه کنید ولی هیچ وقت بالا رو نگاه نکنید چون اون از دیده شدن متنفره.

....
 داستان های ترسناک کوتاه که میتونه نفستونو بند بیاره.
Cover by: @ghazxlAll Rights Reserved

death die evil horror scary shortstory terrified terrifying ترسانکترینداستانها ترسناک داستانترسناک داستانک داستانکوتاه

Table of contents

78 parts

Sign up to add Extremely Short Horror Stories (Persian) to your library and receive updates

or

Content Guidelines

You may also like

Drug* | nomin by HaNamoonrise

"_ کدوم دارویی یه همچین عوارض وحشتناکی داره؟! _ دقیقا هیچ دارویی نمیتونه این عوارض رو داشته باشه. ولی.. تا به حال اسمشو جایی ندیدم، F39؟" این مطلقا اون زندگی ای نبود که جمین برنامه‌ریزی کرده بود؛ اما آدم‌هایی که اطرافش بودن جرات زیادی برای ادامه دادن، بهش القا کردن. *زمان آپ: چهارشنبه‌‌ها و جمعه‌ها *نومین *علمی_تخیلی، رومنس

This Is Not A Sad Ending by TheLionMoon

[کامل‌شده/آذر ۹۹] ⚠توجه: ❌اگر روحیه خیلی حساسی دارید این وانشات رو نخونید.❌ ـ‌ دلم تنگ شده. انقدر تنگ شده که حتی غصه‌هام هم توش جا نمی‌شن و تندتند از گوشه‌ی چشمام بیرون می‌ریزن. می‌شه دوباره با نوک انگشت‌هات، غصه‌هام رو از زیر چشم‌هام جمع کنی و بهشون پناه بدی؟ اونا فقط نوک انگشت‌های تو رو می‌شناسن یول. 🎨وانشات: این یک پایان غم‌انگیز نیست 🎨کاپل: چانبک 🎨ژانر: غمگین، عاشقانه 🎨نویسنده: لئو 🎨هشتگ: #ThisIsNotASadEnding

pitbabe (ترجمه فارسی) by PRSFON

چارلی می‌خواد یک راننده اتومبیل‌رانی بشه، اما اتومبیل مسابقه‌ای برای خودش نداره، تنها راه‌حلی که به ذهنش می‌رسه اینه که با پادشاه مسابقه‌ای که با نام مستعار پیت‌بیب (pitbabe) شناخته می‌شه، قراردادی عجیب ببنده. از این عجیب تر اینه که بیب موافقت میکنه که به چارلی کمک کنه تا رویای خودش رو تحقق ببخشه. هشدار ❌ این ترجمه شامل الفاظ ناپسند، محتوای صریح جنسی، هیپنوتیزم، آزار جنسی، جنایت، قاچاق انسان، قتل، خشونت (استفاده از خشونت مانند آسیب فیزیکی/استفاده از سلاح)، می‌باشد. Translated by percy, Ellery, Aphrodite

DON'T IGNORE ME by Webtoon_Vkook

Artist: Brattykv Translator: Percy Genre: horror, mysterious, Au OTP: ?? ➖خلاصه: زیر توییت‌های جونگ‌کوک، یک نفر با اکانت ناشناس شروع به گذاشتن کامنت‌های عجیب و غریبی می‌کنه. جونگ‌کوک که نگران شده بود تصمیم می‌گیره تا از دوستهاش کمک بگیره ولی فقط یک مشکلی وجود داره! دوست هاش نمی‌تونستن اون کامنت‌‌ها رو ببینن.‼️

آتالوناژ by mina_parsa

وقتی صمیمی ترین دوستت، میشه عشقت... وقتی عشق بچگیت، میشه همدم حال و آینده ت... قشنگه. زیبا و بی نظیر. اما آیا زندگی همیشه انقدر خوب تا میکنه باهات؟ **************************************************** (آتالوناژ: به اصلاح رنگ و فیلم در مرحله ی پایانی تدوین می گویند که در آن نور و رنگ تصاویر به گونه ای همسان اصلاح میشوند.)

وانشات های ایتیز by user20576447

دوستای عزیزم اینجا وانشات میذارم با هر 4 کاپل اصلی ، امیدوارم از خوندنش لذت ببرین .

My Stockholm syndrome by V_leucanthemum

تو تنها دلیلی هستی که باعث شدی اون شرایط رو تحمل کنم... تو سندرم استکهلم منی. ♔︎روز های آپ: پنج‌شنبه ها ♔︎کاپل: هونهو ♔︎نویسنده:leucanthemum ♔︎وضعیت: تمام شده ۲۸/آذر/۱۴۰۰

رابین هود 4 by user20576447

رابین هود 4 کاپل : سونگجونگ ، ووسان ، یونگی ، جونگسانگ ،اعضای xikers ژانر : رمنس ، پلیسی با دهن باز به ساختمان بزرگی که به نظر می‌رسید مجهزترین مرکز نظامی باشه نگاه میکردن : هئونگ اینجا خیلی خفنه . مینگی دستشو زیر چونه ی وویونگ گذاشت تا دهن برادرش رو ببنده: طوری رفتار نکن انگار همچین چیزایی ندیدی . وویونگ دست برادرش رو عقب زد : هئونگ مگه چند بار دیدم همچین جایی رو . یونهو دست مینگی رو گرفت : اینجا دیگه بهم نپرین.... هئونگ الان باید کجا بریم . سونگهوا اشاره کرد به مردی که قبلاً به ملاقات شون اومده بود : سرگرد ایم اومد .

moi de ton rêve by emily_ofnewmoon

{کامل شده} [من از رویای تو] -حالا توی این رویاهات...من رو چه شکلی میبینی؟ +یه پیرمرد احمق. یک بعد از ظهر پاییزی، یک پارک کوچیک، یک تاب چهارنفره، دو نفر، چند جمله.

God of Devil • Mini Fic ✔ by Maxlueslia

[Completed] تهیونگ، خدای اهریمن، وظیفش تبدیل قربانی هاش به جن بود. جن هارو میکشت و روحشونو به شیطان تحویل میداد. کیم جنی، قربانی بعدیش بود...! Mini Fic - Maxlueslia

You may also like

Slide 1 of 10

Drug* | nomin cover

This Is Not A Sad Ending cover

pitbabe (ترجمه فارسی) cover

DON'T IGNORE ME cover

وانشات های ایتیز cover

My Stockholm syndrome cover

رابین هود 4 cover

moi de ton rêve cover

God of Devil • Mini Fic ✔ cover

Drug* | nomin

"_ کدوم دارویی یه همچین عوارض وحشتناکی داره؟! _ دقیقا هیچ دارویی نمیتونه این عوارض رو داشته باشه. ولی.. تا به حال اسمشو جایی ندیدم، F39؟" این مطلقا اون زندگی ای نبود که جمین برنامه‌ریزی کرده بود؛ اما آدم‌هایی که اطرافش بودن جرات زیادی برای ادامه دادن، بهش القا کردن. زمان آپ: چهارشنبه‌‌ها و جمعه‌ها نومین *علمی_تخیلی، رومنس