Factitious Love (For Iranians) عشق مصنوعی
  • Reads 169
  • Votes 5
  • Parts 4
  • Reads 169
  • Votes 5
  • Parts 4
Ongoing, First published Jul 30, 2016
Mature
- How dose it feel like to be a bad guy?
- actually it's great... You should try it sometimes.
This is how my story begun.
It's about a dark black cruel world which you wouldn't survive in it without sacrificing the others.
So Your only option is... Being heartless and playing unfairly.
Don't think like that... My characters aren't the the exceptions. On the other In fact, they are the worst ones, The darkest... And also one of the most powerful persons around the world.
Meet Katayoun Nemati: a beautiful dangerous brilliant lady who loves being the most scaring nightmare of any man that she dumps... Just after she takes his heart away... Not in a hard way but in her spacial ways... Slow and steady.
Meet iman shaygan: the most famous criminal around the world who leaves no clue behind him in his jobs. A mystery to CIA and FBI and everyone who involve in crime news.
Join me in their life story But don't believe anything about them because everything in their lives is factitious.
Including love.
Public Domain
Sign up to add Factitious Love (For Iranians) عشق مصنوعی to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
Heir of Wrath (Legacy of the Underworld1) by Dreamer066
26 parts Ongoing
عشق مثل لیسیدن عسل از لبه‌ی تیغ میمونه. مخصوصا اگه در دنیای مافیا متولد شده باشی... 🔞SEXUAL CONTENT تالیا بیانچی پرنسس مافیای ایتالیایی، وقتی برای اولین بار به آسایشگاه فرستاده شد فقط یک چیز رو میدونست: جهان مافیا با زن‌ها مهربان نیست. امید تنها چیزیه که موفق شده تالیا رو حتی با گذشت ده سال در آسایشگاه سنت ماریو زنده نگه داره. امید به اینکه روزی پدرش برگرده و اون رو با خودش به خونه برگردونه. اما سرنوشت بارها ثابت کرده همه چیزهای "سیاه و سفید" پشت پرده‌ای از دروغ‌های هفت رنگ پنهان شدن... تالیا همیشه میدونست پدرش میتونه چقدر بیرحم باشه اما هیچوقت انتظار نداشت که اون رو به ترسناک ترین مرد غرب واگذار کنه. رئیس آینده مافیای کوزا نوسترا. مارکو رومانو. یک قاتل خونسرد... زیبا و خبیث. مردی که سال‌هاست انسانیت رو درونش کشته، روحش رو در سکنه‌های تاریک گذشتش رها کرده. چطور ممکنه قلب مُرده‌ای که چیزی بجز خشم و نفرت درونش جریان نداره، قادر به عشق ورزیدن باشه؟ این همون کاریه که فقط تالیا میتونست ممکن‌اش کنه و باعث بشه مارکو اون کلمات ممنوعه و خطرناک رو به زبون بیاره: " من آدم‌های دیگه رو برای کوزا نوسترا میکشم اما برای تو گلوله میخورم، خونریزی میکنم و میمیرم. تو مال منی و تا آخرین نفس ازت محافظت میکنم."
Eternal meeting  by Hyunlix_Ir
47 parts Ongoing
عشق واژه غریبیست برای تعریف احساس من به تو.. تو معبد پرستش بودی و من تنها عبدی که چگونه پرستیدن تو را، بلد بود! "تو دقیقا فرق بین زنده بودن و زندگی کردنم بودی و حالا که کنارم نیستی دیگه نمیدونم دارم چیکار میکنم!" "دوست داشتنت دردناکه، و من عاشق این درد شدم!" . . جوانی از جنس رز سیاه که دلدادگیش برای معشوق را خوب بلد بود.. پیوندی نانوشته بین قلب هایی در دورترین فاصله! مردی که برای تمام عمر جسم و روحش با درد عجین شده بود و این بین در پساتوی خیابان های سرد و خیس خورده پاریس دنبال عشقی گمشده و قدیمی میگشت.. . . . پسرک شرقی ای که تک به تک مویرگ هایش در عوض خون، غم رو پمپاژ میکردن.. قلب از دست رفته اش در پی جستجوی زندگی ای بود که هرگز نصیبش نشد! رویاهای از دست رفته اش، به تلخی قهوه ای فرانسوی در کافه موسیو پیری بود که سال ها به مکان امنش تبدیل شده بود.. آیا در این بین لی فلیکس می توانست عاشقی کردن را به سبک مردش بیاموزد و با آسودگی آن را بیان کند یا در نهایت هوانگ هیونجین در این جاده تاریک و طولانی به تنهایی قدم میزد؟ ~~~~~~~~~~~~ ~~~~~~~~~~~~ ~~~~~~~~~~~~ کاپل: هیونلیکس، ویکوک، مینسونگ ژانر: درام روانشناختی -رمانس -تراژدی-مافیا-پلیسی آپ: شنبه ها رایتر: هیوما
𝘿𝙖𝙧𝙠𝙣𝙚𝙨𝙨 | 𝙑𝙠𝙤𝙤𝙠 by Sarculine_LA
24 parts Ongoing
جونگکوک فقط با جمله‌ی "باهاش‌ازدواج‌کن‌عاشقش‌میشی" تن به ازدواج با کیم تهیونگ میلیاردر داده بود.. و خب درست بود، اون عاشق تهیونگ شد.. اما آیا این برای تهیونگ هم صدق می‌کرد؟ قطعا نه!! اما درست زمانی که همه چیز داشت خراب میشد زندگیشون بشدت تغییر کرد... شاید یک اتفاق بد بود اما با یک پایان خوب؟! شاید... ــــــــــــــــ برشی از داستان: -اون موقعی که منو زدی منم میتونستم بزنم، منم میتونستم از خودم دفاع کنم.. من آدم ضعیفی نیستم اما عشقت... تهیونگ عشقت زندگیمو خراب کرده.. عشق یک طرفه ای که داره مثل خُره کل وجودمو میخوره،اما تهیونگ.. تو هیچوقت قدرت عشق رو نفهمیدی..! ـــــــــــــــــــ -میتونی بکشیش.. دیگه برام اهمیتی نداره پدر.. من هیچوقت به دست و پات نمیوفتم بخاطر کسی که هیچوقت دوستش نداشتم! ـــــــــــــــ -قبل اینکه پامون به اینجا باز بشه حتی فکرشم نمی‌کردم که با دیدنت انقدر قلبم به تپش بیوفته... ـــــــــــــــ -هنوزم میخوای طلاق بگیری؟! name:darkness Couple: Vkook Couple Sub: Yoonmin, Minsong Genre: Romance, Fantasy, Sad, Social Life, Happy end the Writer: Lara start: 1403/8/15 end:.. #vkook #Yoonmin #romance
You may also like
Slide 1 of 10
تُو تنها متعلّق به منی! | Ongoing S² cover
Heir of Wrath (Legacy of the Underworld1) cover
جيتني مثل الشروق اللي محى عتم الليالي cover
🚷 MY RED BALLERINA🚷 cover
Eternal meeting  cover
Belong to Alpha || متعلق به آلفا cover
𝑴𝒚 𝒘𝒆𝒓𝒆𝒘𝒐𝒍𝒇 ���𝒅𝒂𝒅𝒅𝒊𝒆𝒔🐺🪽 cover
𝘿𝙖𝙧𝙠𝙣𝙚𝙨𝙨 | 𝙑𝙠𝙤𝙤𝙠 cover
caramel cover
Ọkara efu | ( آکانه) | VKOOK cover

تُو تنها متعلّق به منی! | Ongoing S²

41 parts Ongoing

اشتباهی از فصل اول این فیکشن نگذرید.📍 خلاصه‌ی قصه این است: ²⁰²⁴ « - آدما فرق دارن! شاید من به قدری برات ارزش نداشتم که اون‌موقع بمونی به پای حرفی که بیست و چهارساعت هم ازش نگذشته بود... اما من، فکر کردم مال منی... که قلبت، فکرت، تنت، همه‌شون به من تعلق داره... همه بهم می‌گفتن بهت اعتماد نکنم... می‌گفتن شدم عروسک اختصاصیت... ولی باورم نشد... می‌خواستم داد بزنم و بگم شما هیچی نمی‌فهمید... من براش متفاوتم... من تو قصه‌ی اون، ستاره‌ی آسمونم... شب اون صبحی که منو به هر دلیل لعنت‌شده‌ای ول کردی رفتی اونور دنیا، من با این فکرها خوابیده بودم عوضی!» *** | آبی به‌سان نیمه‌شبی پر ستاره | You are just mine | S2 Geɴre: Roмαɴce & Drαмα & Aɴɢѕт & +18 Coυple: KooĸV, YooɴMιɴ Up: نامشخص و نامنظم چنل تلگرامی داستان : @isthegrayrainless