یه رمان دارم مینویسم عشقولانه پرازشیطونی پرازصحنه های طنزوخنده اور مخلوطی ازشادی و غم☺️ یه جاهاییش جرمیخوری ازخنده یه جاهاییش اشکت درمیاد داستان درباره پسر دختری ب اسم شمیم و شروینھ طی یه جریاناتی عاشق هم میشن اما این وسط بابای شمیم دوتاشرط میزاره✌️ ک روال زندگیشونو عوض میکنه پورن نویس نیستم نمیخوام قلممو به لجن بکشم ولی صحنه ی احساسی زیاد دارم ﹏﹏﹏﹏﹏