Story cover for No Homo [Ziam | Persian Translation] by ziam_ir
No Homo [Ziam | Persian Translation]
  • WpView
    Reads 50,023
  • WpVote
    Votes 5,787
  • WpPart
    Parts 24
  • WpView
    Reads 50,023
  • WpVote
    Votes 5,787
  • WpPart
    Parts 24
Ongoing, First published Feb 17, 2017
Mature
زین: دیکمو ساک بزن مرد
زین: اما با این حال منظوری ندارم داداش
 { جایی که زین و لیام بهترین دوستای هم دیگه ن اما کارایی میکنن که دوستا نمیکنن }

{کتاب عکس داره و باید آنلاین خونده بشه}

Translated by : @IWontBeTheOne & @_blueshift
All Rights Reserved
Sign up to add No Homo [Ziam | Persian Translation] to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
Extinct | namjin by artonis02
83 parts Ongoing
با انقراض ناگهانی یه گونه ی جنگجو، گرگینه ها جنگ و به جادوگرا باختن و برای همیشه به جهان انسانا تبعید شدن. اونا زندگی جدیدی رو شروع کردن که توش خون و رده، قدرت واقعی هرکس بود. همه آروم آروم فراموش کردن که چطور یه زمانی با جادوگرا میجنگیدن، و زیر لایه ی نازک صلح نظم شکننده شون و ساختن. البته این تا زمانی بود که کیم سوکجین متولد نشده بود. اون قرار بود یه آلفای خون خالص باشه. وارث خاندان بزرگ و باستانی کیم. ولی هیچ چیز طبق نقشه پیش نرفت. حالا اون همون هیولایی بود که از وسط کوه یخ زنده درش اورده بودن و قرار بود صلح و زیر پاش خرد کنه. خب دوستان این فیک در ظاهر باید نامجین باشه ولی به معنای واقعی کلمه راجب هر سه زوجه (زوج اصلی چی هست اصلا) در کلام ساده شما سه تا داستان مرتبط باهم و میخونین که همه یک ماجرا رو پیش میبرن به اطلاعات دقت کنین چون بدون دلیل نیومدن (بعد نگین نگفتی😁) ماجرا ممکنه تا پارت هیجده یکم لایت باشه چون ارتباطات تازه داره شکل میگیره ولی بعدش سرعت فیک به شدت بالا می‌ره قبل اسمات ها هشدار میدم که اگه نمیخواین نخونین 🔞 Couples: +Namjin +Yoonmin +Vkook/ Kookv
You may also like
Slide 1 of 10
Kookv | رد نیش  cover
𝗔𝗞𝗢𝗬𝗔 ᵛᵏ cover
𝖪𝗂𝗌𝗌 𝖳𝗁𝖾 𝖯𝗌𝗒𝖼𝗁𝗈 𖦹 𝖪𝖵 cover
Deadly human weapon
 cover
His To Ruin | KookV cover
Freesia  [vkook] cover
𝐂𝐀𝐋𝐈𝐆𝐎 *ᴠᴋᴏᴏᴋ* cover
My you  cover
Extinct | namjin cover
•• Supreme ••  cover

Kookv | رد نیش

71 parts Complete

وقتی لونای پک خبر گم‌شدن همسرش را شنید، دنیا روی سرش اوار شد. او فقط یک امگای ساده بود، تازه سه سال از آمدنش به آلمان و داماد بودنش در خانواده جئون می‌گذشت. اما حالا، وسط طوفانی از خطر و بی‌ثباتی، باید دست به انتخابی دردناک می‌زد: جای خالی همسرش را پر کند یا قل یاغی و سرکش او را که دل از خاندان بریده بود را روی تخت پادشاهی بنشاند تا زمان بازگشت همسرش فرا برسد. بازی قدرت شروع شده بود، و هر تصمیمی می‌توانست سرنوشت پک تیغ را تغییر دهد. ( از خلاصه قضاوت نکنید این کار تریسام ندارد و اگر خوندید خوشتون نیومد هیت ندید داستان های نویسنده براشون مثل بچه هاشون هستن )